کارکردهای مدیریت

رضایت شغلی  Job  Satisfaction

* نگرش کلی فرد نسبت به شغلش . ( 4 )

* رضایت شغلی ؛ تفاوت بین پاداش هایی که کارگر یا کارمند دریافت می کند و مبلغی را که به باور او باید دریافت کند . ( 4 )

* وروم رضایت شغلی را واکنش کارکنان در برابر نقشی که در کارشان ایفا می کنند ، می داند . ( 5 )

* رضایت شغلی نگرشی است که چگونگی احساس مردم را نسبت به مشاغلشان به طور کلی و یا نسبت به حیطه های مختلف آن نشان می دهد . ( 5 )

* رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرش های مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند . وقتی یک شخص می گوید دارای رضایت شغلی بالایی است ، این بدان مفهوم است که او واقعا شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است . ( 6 )

* " فیشر و هانا " ( 1939 ) رضایت شغلی را عاملی روانی قلمداد کرده و آن را به صورت نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط شغل تعریف می‌کنند به این معنا که اگر شغل ، شرایطی مطلوب را برای فرد فراهم کند، فرد از شغلش رضایت خواهد داشت، اما اگر شغلی برای فرد رضایت و لذت مطلوب را فراهم نکند ، فرد شروع به مذمت شغل کرده و در صورت امکان ، شغل خود را ترک خواهد کرد . ( 7 )

* "هاپاک" رضایت شغلی را مفهومی پیچیده و چند بعدی دانسته و آن را با عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی مرتبط کرده است به نظر او صرفاً وجود یک عامل، موجب رضایت شغلی فرد نخواهد شد. بلکه وجود ترکیبی از عوامل مختلف موجب خواهد شد که فرد در      لحظه ی معینی از شغل خود احساس رضایت کند.

فرد با توجه به اهمیتی که عوامل مختلف نظیر: درآمد، جایگاه اجتماعی، شرایط محیط کار و ... برای او دارند، میزان معینی از رضایت شغلی دارا خواهد بود. ( 7 )

* رضایت شغلی ، حدی از احساسات و نگرش‌های مثبت است که فرد نسبت به شغل خود دارد . وقتی شخصی می‌گوید رضایت شغلی بالایی دارد، به این مفهوم است که او واقعاً شغل خود را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است . ( 7 )

* رضایت شغلی، عبارت است از رضایتی ( به مفهوم لذت روحی ناشی از ارضای نیازها و تمایلات و امیدها ) که فرد از کار خود به دست می‌آورد . ( 7 )

* رضایت شغلی، مجموعه ای از احساسات سازگار و ناسازگار است که کارکنان با آن احساس‌ها به کار خود می‌نگرند. ( 7 )

* " گینز برگ" و همکارانش، رضایت شغلی را به دو نوع مختلف تقسیم بندی کرده اند : رضایت درونی و رضایت بیرونی .

1. رضایت درونی از دو منبع به دست می‌آید اول احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار و فعالیت عایدش می‌شود. دوم لذتی که بر اثر مشاهده ی پیشرفت و یا انجام برخی مسئولیت‌های اجتماعی و به ظهور رساندن توانایی‌ها و رغبت‌های فردی به انسان دست می‌دهد.

2. رضایت بیرونی که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر لحظه در حال تغییر و تحول است. از عوامل رضایت بیرونی به عنوان مثال، شرایط محیط کار، میزان دستمزد و پاداش، نوع کار و روابط موجود بین کارگر و کارفرما را می‌توان نام برد. ( 7 )

* رضایت شغلی نوعی احساس خشنودی و رضایت خاطر فرد از شغل خود در سازمان است که با کار مناسب با : استعدادها ؛ میزان موفقیت در شغل ؛ تامین نیازهای منطقی ؛ شکوفایی استعدادها ؛ پیشرفت شغلی ؛ تجربه های موفق ، و جو سازمانی ارتباط دارد . ( 8 )

* رضایت شغلی ؛  احساس و طرز تلقی عمومی شخصی نسبت به شغل خود . ( 9 )

* رضایت به رابطه میان انتظارات سازمانی و نیازهای فردی اشاره  می کند . در واقع ، رضایت را می توان حد « مناسب و اندازه » بودن نقش سازمانی برای فرد عضو سازمان دانست . رضایت موقعی در حد مطلوب خواهد بود که انتظارات سازمان با نیازها و تمایلات شخصی توافق و همخوانی داشته باشد . عدم توافق و تطابق این دو مشکلاتی از لحاظ رضایت طرفین به وجود خواهد آورد . مثلا کارمندی که گرایش شدیدی به خود مختاری دارد ، اعمال نظارت و کنترل از سوی سازمان برای او رضایت بخش نخواهد بود . رضایت تابع توافق و تعادل میان انتظارات وشرایط سازمان و پیش آمادگی ها و نیازهای شخصیتی فرد است . در حالتی که این دو تعادل و تطابق داشته باشند ، رفتار به طور همزمان برآورنده ی انتظارات سازمان و نیازهای فرد خواهد بود . یعنی اثربخشی ، کارایی و رضایت تواما حاصل خواهند شد . ایجاد چنین وضعی یکی از مشکلات عمده سازمان ها محسوب      می شوند ، بدیهی است که اگر انتظارات سازمانی با نیازهای شخصی سازگار نباشند میزان رضایت از حد متعارف کمتر خواهد شد ، یعنی فرد ممکن است رفتارش اثربخش یا کارآمد باشد بدون این که لزوما رضایتی در میان باشد . ( 12 ) 

 روحیه    Moral

* روحیه عبارت است از شیوه ی اندیشیدن ، نحوه ی برداشت افراد و گروه کارکنان از محیط کارشان ، و نیز کوشش و همکاری و میل و رغبتی که کارکنان برای رسیدن به هدف های سازمان از خود نشان می دهند .

* از دیدگاه روان شناسان ، روحیه ، عبارت است از عکس العمل عاطفی و ذهنی که شخص در باب محیط و کار خود دارد .

* با توجه به تعاریف فوق روشن می شود که روحیه مکن است مثبت یا منفی باشد . روحیه ی مثبت را از آن کسانی می دانند که از کار و حرفه ی خود راضی هستند و فکر می کنند که خدمت یا خدمات آن ها ، هم برای خود و هم برای جامعه مفید و موثر بوده و با افراد شایسته ای در محیط کار خویش در ارتباط می باشند .

روحیه ی منفی را از آن افرادی می دانند که یاس و بدبینی در آنان سایه افکنده و بی اعتمادی در گفتار و رفتار آنان مشاهده   می گردد .

گفته می شود که عامل مهم در روحیه ی افراد ، نحوه ی نگرش و تفکر آن هاست و به احساس و ادراکی که از محیط خود دارند نیز بستگی دارد . ( 15 )

* روحیه مجموعه ای از طرزفکر و احساسات و عواطف انسان است . روحیه عبارت است از مجموعه کمی و کیفی احساسات ، عواطف و اشتیاق فردی و یا گروهی برای کار بهتر است . روحیه و انگیزه دو عامل تلفیقی وجود انسانی است . مجزاساختن روحیه از انگیزه های انسانی کاری اجتناب ناپذیر است . بدین معنی که انگیزش ، آدمی را ازدرون برمی انگیزد تا فعل و انفعالاتی را از خود بروز دهد و روحیه چگونگی شدت وضعف اینگونه فعل و انفعالات را مشخص می سازد. برای مثال اگر موتور یک اتومبیل رادر نظر بگیریم انرژی حاصل از سوخت را انگیزه (عامل دینامیک ) می نامیم و طرز کارکرد( تند، کند، عادی ) را روحیه می گوییم . ( 17 )

* فرنچ می گوید : « روحیه به شرایط احساسی گروهی اطلاق می شود که هدف های مشخص و معلومی دارند . و این اهداف ، در مقاصد فردی مهم تلقی می شوند . زمانی که در حصول هدف ها اعتماد و اطمینان باشد ، فرد تحت سرپرستی به وسایل تحقق هدف ، به رهبران ، به همکاران و سرانجام به خودش اعتماد پیدا می کند . در این صورت رفتارهای افراد ، هماهنگ شده و علیه نیروها یا عواملی که سبب یاس در گروه می شوند ، به مبارزه بر می خیزند . به عبارت دیگر ، دفاع در برابر عوامل مخرب فردی جانشین دفاع در برابر عوامل و عناصر مخرب گروهی می شود » . ( 24 )

* از دیدگاه روان شناسان « روحیه عبارت است از عکس العملی عاطفی و ذهنی که شخص در باب محیط و کار خود دارد » بنابراین روحیه نحوه ی برداشت افراد و گروه کارکنان از محیط سازمان است که ممکن است مثبت یا منفی باشد. کسی که دارای روحیه ی مثبت است که از وضع موجود راضی بوده و از لحاظ روحی در آرامش است و روحیه ی منفی از آن کسی است که  ضمن نارضایتی از وضع فعلی ناامیدی و بی اعتمادی در گفتار و کردار وی نمایان است. واینر روحیه را چنین تعریف می کند « روحیه کیفیتی است ، نامحسوس و نمی توان آن را مشاهده کرد و جدا از سایر عوامل به بررسی آن پرداخت. ولی این کیفیت روحی را می توان از طریق مشاهده دقیق رفتار افراد معین و مشخص کرد .» سپس عامل مهم در روحیه ی معلم بازنشسته همان احساس و اعتقادی است که وی دارد. همیشه لب به شکایت گشودن، بی میلی و عدم علاقه به همکاری، افزایش اضطراب و نگرانی و... شناسه هایی از عدم روحیه است در حالی که نشاط و شوق به همکاری، تقویت اعتماد و حفظ احترام به خود و دیگران و ... از شناسه های روحیه قوی می باشد . ( 25 ) 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۵
حسین حیدری تبار(استرون)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی