کارکردهای مدیریت

تعریف مدیریت از نگاه نگارنده:

      مدیریت عبارت است از فرآیند کمک به فراهم شدن شرایط و امکانات لازم با نگاهی سیستمی و عملی اقتضایی برای تحقق کمال سازمانی در سایه تحقق اهداف کارکنان، سازمان و راهبردها از طریق مشارکت افراد در تصمیم سازی و تصمیم گیری و کار کردن با آنها و برانگیختن ایشان به انجام دادن کار بهره ور.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۱۲:۰۸
حسین حیدری تبار(استرون)

انتقاد سازنده


      به نظر می رسد یک انتقاد سازنده بایستی دارای سه ویژگی زیر باشد:

1- بیان جنبه های مثبت یک عملکرد،

2 - اشاره به جنبه های منفی آن عملکرد،

3 - و ارایه راه حل های عملی(با در نظر داشتن کارایی و اثربخشی) برای افزایش جنبه های مثبت و کاهش جنبه های منفی عملکرد مورد نقد.

حسین حیدری تبار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۶
حسین حیدری تبار(استرون)

مدیریت مورچه ای

داستان مورچه را شنیده‌اید؟ اگر شنیده یا خوانده‌اید، یک بار دیگر بخوانید، ضرر نمی‌کنید.
«مورچه کوچکی بود که هر روز صبح زود سرکار خود حاضر می‌شد و بلافاصله کار خود را شروع می‌کرد، مورچه خیلی کار می‌کرد و تولید زیادی داشت و از کارش هم راضی بود و همیشه خدا را شکر می‌کرد.


سلطان جنگل، آقای شیر از اینکه مورچه بدون رییس کار می‌کرد بسیار متعجب بود و این‌همه فعالیت را باور نمی‌کرد، شیر پیش خودش فکر کرد که اگر مورچه می‌تواند بدون نظارت، این‌همه تولید داشته باشد، به طور مسلم اگر رییس داشته باشد، تولید بیشتری خواهد داشت.
بنابراین آقای شیر یک سوسک را که تجربه ریاست داشت و به نوشتن گزارش‌های خوب مشهور بود، به عنوان رییس مورچه استخدام کرد. سوسک در نخستین اقدام خود برای کنترل مورچه ساعت ورود و خروج نصب کرد و چون به همکاری برای تایپ گزارش‌ها و بایگانی و پاسخگویی به تلفن‌ها و... نیاز داشت، یک عنکبوت استخدام کرد.
شیر از گزارش‌های سوسک راضی بود و از او خواست که از نمودار برای تجزیه و تحلیل نرخ و روند رشد تولیدی که توسط مورچه انجام می‌شد، استفاده کند تا شیر بتواند این نمودارها را در گزارش به شورای معاونان و مدیران نمایش دهد.
سوسک برای انجام این امور یک رایانه و پرینتر لیزری خریداری و برای اداره فناوری و فناوری اطلاعات یک پروانه زیباروی استخدام کرد. شیر به سوسک دستور پیگیری کارها را صادر کرد و سوسک به عنکبوت گفت و عنکبوت از پروانه گزارش آمار روزانه خواست و پروانه هم به مورچه دستور داد که هر روز گزارش کار خود را ارائه کند تا نتیجه نهایی به آقای شیر داده شود تا شیر هم بتواند در جلسه هیات‌مدیره گزارش مناسب ارائه کند.
 مورچه که تا چند وقت پیش بسیار فعال بود و در محیط کارش احساس آرامش می‌کرد، از این‌همه کاغذبازی اداری و جلسات مکرر و نوشتن گزارش روزانه و داشتن روسای متعدد، حسابی خسته و کلافه شده بود و نمی‌توانست به‌خوبی کارش را انجام دهد.
شیر وقتی از نارضایتی مورچه آگاه شد به این نتیجه رسید که فردی را به‌عنوان مدیر داخلی واحدی که مورچه در آن کار می‌کرد بگمارد و به همین منظور ملخ استخدام شد. نخستین کار مدیر داخلی خریداری یک فرش و میز و صندلی اداری برای کارش بود. ملخ هم چون احتیاج به رایانه و کارمند داشت آنها را از اداره قبلی خودش به این اداره مامور کرد تا به او در تهیه و کنترل کارها و بهینه‌سازی فعالیت مورچه کمک کنند.
محیطی که مورچه در آن کار می‌کرد به مرور شلوغ و به مکانی فاقد شور و نشاط و انرژی تبدیل شده بود و همه نگران و پر استرس شده بودند و گزارش‌های رسیده نشان می‌داد که تولیدات مورچه مرتب کمتر از قبل شده است و به همین دلیل ملخ، آقای شیر را قانع کرد که برای رونق دوباره کار، باید به مطالعات هواشناسی پرداخت و شرایط زیست‌محیطی و مکان‌یابی را دوباره مورد بررسی قرار داد تا شاید با تغییر اکوسیستم منطقه و یا جابه‌جایی پایتخت، راندمان کار مورچه افزایش یابد.
بنابراین شیر یک جغد باپرستیژ را که به زبان دوم زرگری هم آشنایی داشت و خارجه هم رفته بود، به عنوان مشاور عالی استخدام کرد تا امور را دوباره بررسی کند و مشکلات پیش‌روی مورچه را مشخص و راه‌حل نهایی ارائه کند. جغد سریعا مرکز تحقیقات و آموزش را به کمک استفاده از استادان بزرگی همچون زرافه و الاغ و فیل و گاو راه‌اندازی کرد و بعد از ۳ ماه صرف وقت، گزارشی در چند جلد تهیه کرد و در آخر نتیجه گرفت که مشکلات پیش‌آمده ناشی از وجود تعداد زیاد کارمند است و طرح بهینه‌سازی نیروی انسانی و چارت سازمانی مشاغل با تعریف پست‌ها و عناوین شغلی را تقدیم آقای شیر کرد تا با کاهش نیروی انسانی، بهره‌وری افزایش یابد.
درست حدس زدید؛ نخستین کسی که به عنوان نیروی مازاد از سوی آقای رییس اخراج شد، همان مورچه بدبختی بود که روزگاری بدون آقا بالاسر داشت کارش را انجام می‌داد، حالا هم تشخیص کاملا درست بود، زیرا مورچه واقعا دیگر انگیزه‌ای برای کار کردن نداشت.
مورچگان که با فرهنگ ژنی و در مسیر ساخت‌وساز گام بر می‌داشتند در شرایط پیچیده‌ای که بوروکراسی فراهم کرده است، از تلاش باز مانده‌اند و زنبورهای کارگر هم که درنهایت خانه ملکه را رونق می‌بخشیدند از وزوز کردن خودداری کرده و به کمک شکر تولیدات خود را به بازار عرضه می‌کنند. دور شدن از فرهنگ ترسیم‌شده در نامه معروف مولا علی(ع) به مالک اشتر، سرنوشت مدیران سازمان‌هایی است که درنهایت محکوم به فنا هستند و خودشان نمی‌دانند که چه آبی به آسیاب بسته‌اند. هر روز صبح بخشی از نامه مولا به مالک را بخوانیم که راه بازگشت همیشه فراهم است.

منبع: سایت روزنامه صمت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۰۰
حسین حیدری تبار(استرون)

رابطه استرس شغلی با ابتلا به سرطان

تحقیقات نشان می دهد قرارگیری طولانی مدت مردان در معرض استرس شغلی منجر به افزایش احتمال ابتلا به سرطان های ریه، روده بزرگ، مقعد، سرطان معده و غدد لنفاوی می شود. 
به گزارش پایگاه خبری تیک (Tik.ir) ؛ این یافته ها نتیجه تحقیقات به دست آمده توسط محققان در INRS و دانشگاه مونترال است که اولین مطالعه به منظور بررسی ارتباط میان سرطان و استرس ناشی از کار در مردان در طول زندگی کاری شان است.
شرکت کنندگان در مطالعه در طول عمر کاری خود، به طور متوسط، چهار کار را بر عهده داشتند. ارتباط پنج مورد از یازده سرطان در این مطالعه در نظر گرفته شد. این ارتباط ها در مردانی که
۱۵ تا ۳۰ سال (در برخی موارد، بیش از ۳۰ سال) در معرض استرس شغلی بودند، مشاهده شد. اما ارتباطی بین استرس ناشی از کار و سرطان در شرکت کنندگانی که مشاغل پراسترس برای کمتر از ۱۵ سال داشتند، یافت نشد.
پراسترس ترین مشاغل عبارتند از: آتش نشان، مهندس صنعتی، مهندس هوافضا، سرکارگر مکانیک، و کارگر تعمیر تجهیزات وسایل نقلیه و راه آهن.
در افراد مشابه، استرس بسته به نوع کاری که انجام می دهند، متفاوت است. محققان قادر به تغییراتی در تلقی استرس شغلی شدند. این مطالعه همچنین نشان می دهد که استرس درک شده به میزان زیاد کار و محدودیت های زمانی محدود نمی شود.
 
خدمات به مشتریان، ماموریت فروش، مسئولیت ها، رفتار مضطرب شرکت کنندگان، عدم امنیت شغلی، مشکلات مالی، شرایط کار چالش برانگیز یا خطرناک، نظارت بر کارمند، درگیری بین افراد و دشواری در رفت و آمد، از جمله منابع استرس ذکر شده توسط شرکت کنندگان بود.
منبع: باشگاه خبری تحلیلی تیک

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۱۴
حسین حیدری تبار(استرون)

انواع سازمان های بیمار

1 – سازمان های اسکیزوئید

الف) ویژگی های مدیر اسکیزوئید

v    از تعامل جلوگیری می کند زیرا از مشارکت می ترسد .

v    سازمان را مکانی اندوه بار می بیند ، با کارکنانی که عذاب آورند .

v    این مدیران تمایل دارند در رویا فرو روند تا حس فقدان و موفقیت را جبران کنند.

v    این مدیران احساس ناامنی و گوشه گیری دارند و غیر پایبند هستند.

v    بی اعتنا .

v    کناره جو .

v    بی تفاوت به تحسین و انتقاد .

v    ظاهر سرد و بی عاطفه .

v    رفتارهای وابستگی شدید .

ب) سبک تربیتی مدیر اسکیزوئید

v    این خصوصیات ناشی از شکست های دوران کودکی است .

v    گریز از اضطراب دوران کودکی .

v    احساس حقارت ناشی از دوران کودکی .

ج) رفتارهای آسیبگونه مدیر اسکیزوئید در سازمان

v    این مدیران اغلب بین وضعیت های مقید سازی و راندن مردد هستند .

v    عدم آموزش کافی به کارکنان .

v    عدم ارتقای کارکنان .

v    از کارکنان انتظار دارند که فراهم کننده هیجان برای آنها باشند .

v    مدیران علاقه به زیر دستان ندارند .

v    این مدیران منزوی و مستقل عمل می کنند .

v    استفاده از معیارهای عاطفی بجای معیارهای شناختی در مسیرهای اجرایی .

v    داشتن دیدگاه خودخواهانه و تنگ نظرانه در تصمیم گیری .

v    انتقاد بیش از حد از مدیران بخش های دیگر .

v    میل شدید به تخریب کارهای دیگر .

2 – سازمان های پارانوئید

الف) ویژگی های مدیر پارانوئید

v    بدگمانی و بی اعتمادی به دیگران .

v    حساسیت و هوشیاری بیش از حد .

v    آمادگی برای مقابله با تهدیدات فرضی .

v    نگرانی بیش از حد از انگیزه های پنهانی و منظورهای خاص .

v    گستره توجهی محدود ، سرد ، منطقی ، بی احساس .

v    مخفی کاری در سازمان .

v    جستجو به دنبال دشمن فرضی .

v    رویکرد رقابتی و حجومی .

v    این مدیران در ابتدای کار بسیار ریسک پذیرند اما به مرور بسیار محافظه کار می شوند .

ب) سبک تربیتی مدیر پارانوئید

v    بی توجهی والدین به کودک .

v    عدم پاسخهای دلگرم کننده یا مداوم والدین به فرزند در حال رشد .

v    رهایی از احساس تهی بودن و ناتوانی در دوران کودکی .

v    والدین معمولا نظر فرزندان را جویا شده و در نهایت نظر خود را اعمال می کردند ، و این رفتار موجب ایجاد مشارکت کاذب در فرزند شده است .

ج) رفتارهای آسیبگونه مدیر پارانوئید در سازمان

v    احساس ناامنی و سرخوردگی بین مدیران و زیر دستان بدلیل وجود جو بی اعتمادی .

v    تصمیم گیرنده تنها مدیر است .

v    تمایل به متمرکز ساختن قدرت در دست مدیران ارشد و مشاورانی که سیستم های کنترلی را  طراحی می کنند .

v    ایجاد کنترل بیش از حد بر زیردستان .

v    به اشتراک گذاشتن اطلاعات سازمانی با سازمانهای رقیب به منظور نشان دادن قدرت دفاعی .

v    استراتژی های این مدیران بیشتر منفعل است تا فعال .

v    محافظه کاری شدید .

 3 – سازمان های افسرده

الف) ویژگی های مدیر افسرده

v    عدم فعالیت مدیر .

v    اعتماد به نفس پایین .

v    دیدگاه شدیدا بدبینانه .

v    احساس بی تصمیمی .

v    مشکل در تمرکز و عملکرد .

v    خود بازداری از عملکرد پایین .

v    استفاده از استراتژی های کهنه .

v    پایین بودن تغییر .

v    تمایل رقابتی ضعیف .

v    بدون هدف .

ب) سبک تربیتی مدیر افسرده

v    والدین این مدیران انتظارات غیر واقع بینانه از آنان داشته اند .

v    این مدیران در کودکی منفعل بوده اند .

v    والدین زمان کمی را برای آنها صرف می کردند .

 ج) رفتارهای آسیبگونه مدیر افسرده در سازمان

v    به ندرت تصمیم عمده اتخاذ می کنند .

v    مسائل مهم را مد نظر قرار نمی دهند . به همین دلیل تغییر معنی داری رخ نمی دهد

v    مسامحه کارند .

v    اطلاعات زیادی را در مورد محیط بیرونی دریافت یت پردازش نمی کنند .

4 – سازمان های وسواس

الف) ویژگی های مدیر وسواس

v    کمال گرا .

v    وسواس در جزئیات .

v    اصرار برای اینکه دیگران از روش او برای انجام کارها استفاده کنند .

v    روابط بر اساس غلبه و تسلیم تعریف می شوند .

v    فقدان آرامش .

v    دقت وسواسی .

v    جزمیت و لجاجت .

v    کنترل شدید بر کارها .

v    متمرکز بر یک هدف محدود و روشن .

v    علاقه به سلسله مراتبی بودن سازمان .

v    اتکای افراطی به قوانین و مقررات .

ب) سبک تربیتی مدیر وسواس

v    کنترل بیش از حد و محدود کردن فرزند توسط والدین .

v    والدین کمال گرا .

v    فشار بیش از حد والدین به منظور کسب موفقیت هایی که خود والدین به آنها نرسیده اند .

v    توجه افراطی والدین به کودک .

v    تقاضاهای نا متناسب با سن کودک .

v    این الگوها فقط در دوران کودکی بوجود نمی آید . بلکه در اثر تعامل مداوم فرد با این شرایط ایجاد می شود .

 ج) رفتارهای آسیبگونه مدیر سازمان در سازمان

v    وارسی بیش از حد کارهای زیر دستان .

v    این مدیران همیشه نگرانند و حالت تدافعی دارند .

v    نسبت به مسائل بین شخصی بسیار حساس هستند .

v    این مدیران برای توجیه تصمیمات پیش پا افتاده شرح و تفصیل فراوان می دهند .

v    در صورت بروز مشکل سعی می کنند تقصیر را به گردن دیگری بیاندازند .

v    احساس بلاتکلیفی و به تعویق انداختن کارها .

5 – سازمان های نمایشی

الف) ویژگی های مدیر نمایشی

v    بیش فعال هستند .

v    تکانه ای عمل می نمایند .

v    مخاطره جو هستند .

v    بی پروا هستند .

v    بر اساس هیجان و احساسات عمل می کنند .

v    ریسک پذیرند .

v    طالب رشد افسار گسیخته سازمان هستند .

v    خود شفته هستند .

v    در پی جلب توجه دیگران هستند .

v    سبک تصمیم گیری بدون تامل و دور اندیش .

v    واکنش های شدید به رخدادهای جزئی .

v    مشورت نکردن با زیردستان .

v    ارتباط همیشه عمودی است .

ب) سبک تربیتی مدیر نمایشی

v    بی توجهی والدین در دوران توجوانی منجر به جلب توجه دیگران به عنوان جایگزین شده .

v    والدین فرزند را مانعی بر سر راه اهداف خود می دانسته و بطور کلی فرزند را رها کرده .

ج) رفتارهای آسیبگونه مدیر نمایشی در سازمان

v    این مدیران سیگنالهای متناقض به زیر دستان ارسال می کنند .

v    اسطوره سازی کردن در سازمان .

v    پنهان کردن انگیزه های خودخواهانه خود .

v    از دیگران کار می کشند بدون دادن حقوق کافی .

v    با کوچکترین بهانه ای زیردستان را اخراج می کنند .

v    براورد فراتر از توانایی هایشان از خود دارند .

v    اعتماد به نفس بیش از حد و پذیرفتن ریسک های بزرگ .

v    به دلیل متکبر بودن با دیگران کمتر مشورت می کنند .

v    برای اینکه در کانون توجه باشند به رقابت می پردازند .

v    به انتقاد و شکست با خشم واکنش نشان می دهند .

منبع مورد استفاده_ پاورپوینت؛ نویسنده: دکتر منوچهر کامکار(گردآورنده: احسان یارمحمدی)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۱۳
حسین حیدری تبار(استرون)

تعریف سواد از دیدگاه یونسکو

تعریف کلاسیک سواد توانایی خواندن و نوشتن است اما امروزه در قرن بیست و یکم توانایی خواندن و نوشتن تنها بخش کوچکی از تعریف سواد است و حتی داشتن مدارک و مدارج عالیه دانشگاهی نیز دال بر باسوادی افراد نیست. 

 *: بر اساس تعریف یونسکو شخص باسواد فردی است که تمام پارامترهای زیر را در خود داراست 

سواد عاطفی:1 - توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده ، همسر و دوستان به نحو احسن 

2 - سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط و تعامل با تمامی اعضای جامعه، یعنی آداب معاشرت و روابط اجتماعی 

3 - سواد مالی: توانایی مدیریت اقتصادی درآمد، یعنی چگونگی پس انداز، سرمایه گذاری و مدیریت خرج 

4 - سواد رسانه: اینکه بدانیم کدام رسانه ها معتبر و کدام نامعتبر است. توانایی تشخیص وثوق اخبار و دیگر پیام های رسانه ای 

5 - سواد آموزش و پرورش : توانایی تربیت فرزندان به نحو احسن 

6 - سواد رایانه: توانایی استفاده از مهارت های هفت گانه رایانهICDL) مفاهیم پایه فناوری اطلاعات و ارتباطات، استفاده از رایانه و مدیریت فایل ها، واژه پردازWord، صفحه گسترExcel، استفاده از پایگاه داده هاAccess، ارایه مطالبPowerPoint و اینترنت)

منبع: سایت مدرسه غیردولتی کوشا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۵ ، ۰۸:۳۰
حسین حیدری تبار(استرون)

این ۷نشانه یعنی می‌توانید مدیر باشید

معیارهای سنجش قدرت مدیریت شما خیلی هم ساده نیستند. با این حال بر اساس اظهار نظر کارشناسان و تحقیقات به عمل آمده نشانه‌هایی وجود دارند که اگر ویژگی‌های شخصیتی شما بر اساس آنها تعریف شوند یعنی اینکه شما قابلیت تبدیل شدن به یک مدیر و رییس موفق را دارید.
به گزارش نامه نیوز؛ در این مطلب هفت نشانه از این فاکتورها ذکر شده که اگر با خصوصیات شخصیتی شما منطبق باشند یعنی شما لایق رییس بودن هستید؛

به طور کلی مثبت هستید

تحقیقاتی که در سال 2015 انجام شده نشان می‌دهد افراد شاد می‌توانند مدیران تاثیرگذارتری باشند.

این افراد به طور گسترده از تواناهایی تغییرات مدیریتی آگاه هستند و قدرت ارائه آنها را دارند . این بدان معنی است که آنها در دادن انگیزه به تیم تحت مدیریت خود توانا هستند و می‌دانند چطور افراد یک گروه را به لحاظ ذهنی برای فعالیت بهتر تحریک کنند و برای آنها الهام بخش باشند.

بر اساس این تحقیقات مثبت بودن فاکتور به مراتب تاثیر گذارتری نسبت به برون گرایی در مدیریت است. این یک ویژگی خاص است که ما به خصوص در مدیران موفق آن را می‌بینیم.

البته این بدان معنا نیست که شما اگر می‌خواهید مدیر لایقی باشید همواره در تیم کاری خود به همه لبخند بزنید ، اما به طور کلی مثبت بودن یکی از ویژگی‌هایی است که برای انتخاب یک مدیر می‌تواند کارآمد باشد.

از تغییرات نمی‌ترسید

به نظر می‌رسد مدیران جوان‌تر نسبت به هم ترازان مسن‌تر خود تاثیرگذاری بیشتری دارند.این موضوع بر اساس تحقیقی که بر روی بیش از 65 هزار مدیر توسط مشاوره توسعه مدیریت انجام و هدایت شده است (زانگر ، فولک من) به اثبات رسیده.

این تحقیق می‌گوید مدیران جوان‌تر به جهت تجربه کمتر خیلی بیشتر درباره تغییرات و پیشنهاد آنها خوش بین هستند. در واقع این مدیران جوان‌تر هستند که قهرمان تغییرات نامیده می‌شوند.

یک حوصله سر بر خوب هستید!

به لحاظ تکنیکی درباره بلوغ عاطفی صحبت می‌کنیم به این معنا که فرد به لحاظ احساسی به ثبات ، سازگاری و وظیفه شناسی رسیده‌ است.

در دنیا بهترین مدیران آنهایی هستند که بیشتر از اینکه هیجان داشته باشند ثبات دارند ، بیش از اینکه بی‌نظم باشند سازگار هستند و در عین حال مودب و متفکر هستند.

شاید به همین دلیل است که مدیرعامل گوگل ساندرا پیچای از موفق‌ترین مدیران دنیا به حساب می‌آید.

او مدیری است که مثلا در مقایسه با استیو جایز ،‌خودش کمتر در مرکز توجهات قرار گرفته و دور از هیاهو تیم تحت مدیریتش را کنترل کرده است.

شاید این افراد به جهت غلبه قدرت سازگاری بر هیجان کمی حوصله سر بر باشند اما قطعا مدیران موفق‌تری هستند.

درستی و راستی نشان می‌دهید

به گفته روانشناسان یکی از فاکتورهای تاثیرگذار در قدرت مدیریت درستی و راستی است.رفتار کردن به روش غیر اخلاقی که ناخودآگاه ضد تولید و بازدهی است بالاخره یک مدیر و تیم تحت مدیریتش را به ورطه نابودی می‌کشاند.

آنالیز مدیران و بازدهی آنها در طول سال‌ها بر اساس نظر کارمندانشان نشان می‌دهد آن دسته از مدیرانی که طبق نظر کارمندان خود از درصد راستی بالایی برخوردارند طی چند سال بازدهی 9.4 درصدی داشته‌اند در حالیکه دیگر دسته مدیران که درصد راستی‌شان کم بوده است فقط 1.9 درصد برگشت داشته‌اند.

مدیران درستکار خودشان را در همه چیز شریک می‌دانند و می‌خواهند مورد سوال و انتقاد قرار بگیرند. آنها مو شکافی می‌کنند و البته به کارمندانشان این شانس را می‌دهند که کار خودشان را انجام بدهند به جای اینکه کار آنها را به نتیجه برسانند.

سخت کار می‌کنید

نتیجه سالها تحقیقات نشان می‌دهد وجدان کاری یا گرایش برای برنامه ریزی و سختکوشی یکی از فاکتورهای برجسته شخصیتی برای رسیدن به موفقیت است.

همچنین مروری بر مطالعات سال 2002 نشان می‌دهد بعد از برون گرایی ، وجدان یکی دیگر از فاکتورهای ظهور شخصیت مدیریتی است.

به این ترتیب مشخص است که برای تبدیل شدن به یک مدیر قابل وجدان کاری بیش از سایر شاخص‌های دیگر حائز اهمیت است.

قدرت ترسیم چشم انداز آینده را دارید

نتیجه دیگری از تحقیقات (زانگر_فولکمن) می‌گوید یکی از مهمترین شاخصه‌های تبدیل شدن به یک مدیر نوگرا و خلاق توانایی ترسیم چشم‌اندازی از آینده است با این حال توسعه و اجرای یک چشم‌انداز در حرف زدن بسیار راحت‌تر از عمل کردن است.

در مشاوره‌های مدیریتی ، یکی از مشکلاتی که برخی مدیران با آن مواجه هستند فقدان یک چشم‌انداز یا نمایی از آینده است. در واقع برخی از آنها این قدرت را ندارند که تصویری از آنچه که باید باشد برای کارمندان خود ترسیم و یا مجسم کنند تا آنها بتوانند شرایط را همانطور که هست درک کنند.

با این حال یکی از استراتژی‌هایی که مدیران بنا بر مشاوره کارشناسان می‌توانند از آن استفاده کنند "ایده بزرگ" نامیده می‌شود. در واقع یک مدیر باید یک بیانیه بلند با محتوایی پیچیده را به یک بیانیه فوری فوتی که حداکثر در 25 کلمه یا حتی کمتر خلاصه می‌شود ، جمع کند و چشم انداز خود را به این طریق به دیگران منتقل کند.

این بیانیه مختصر و مفید شامل سه بخش است: پیشنهاد، نتیجه و سود.

به همکارانتان احترام می‌گذارید

بر اساس تحقیقی بر روی نزدیک به 20 هزار کارمند در سرتاسر جهان مهمترین قابلیت مدیریت برای کارمندان "احترام" است.

این تحقیق (منتشر شده در هاروارد بیزنس ریویو) می‌گوید کارمندانی که به آنها احترام گذاشته می‌شود به نسبت آنهایی که از این احترام بهره‌مند نیستند ، 55 درصد بیشتر درگیر کار می‌شوند و 1.1 برابر بیشتر به ماندن و همکاری با سازمان خود تمایل دارند.

در همین تحقیق 54 درصد کارمندان گفته‌اند احترام همیشگی را از طرف روسا و مدیران خود دریافت نمی‌کنند. در همین راستا این تحقیق به مدیران پیشنهاد می‌کند فرهنگ احترام را به عنوان یک سابقه تمدنی خلق کنند تا از آن در طول فرایند استخدام کارمندان و ارزیابی و بررسی عملکردها بهره ببرند.
منبع: خبرآنلاین
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۱۳:۵۶
حسین حیدری تبار(استرون)

مدیریت در آنور و اینور

 

کشورهای پیشرفته: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده می‌شود.یاس پیشرفت مجموعه تحت ریتش سنجیده می‌شود.
کشورهای در حال پیشرفت: موفقیت مدیر سنجیده نمی‌شود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است.

کشورهای پیشرفته: مدیران بعضی وقت ها استعفا می‌دهند.
کشورهای در حال پیشرفت: عشق به خدمت مانع از استعفا می‌شود.

کشورهای پیشرفته: افراد از مشاغل پایین شروع می‌کنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند.
کشورهای در حال پیشرفت: افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترین‌های کشور است.

کشورهای پیشرفته: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می‌گردند.
کشورهای در حال پیشرفت: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت می‌گردند و در صورت لزوم این پست ساخته می‌شود.

کشورهای پیشرفته: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود.
کشورهای در حال پیشرفت: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده.

کشورهای پیشرفته: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.
کشورهای در حال پیشرفت: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده‌ای نکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.

کشورهای پیشرفته: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی می‌کند و حتی ممکن است محاکمه شود.
کشورهای در حال پیشرفت: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر می‌شود و پست مدیریت جدید می‌گیرد.

کشورهای پیشرفته: مدیران به صورت مستقل استخدام و برکنار می‌شوند، ولی به صورت گروهی و هماهنگ کار می‌کنند.
کشورهای در حال پیشرفت: مدیران به صورت مستقل و غیرهماهنگ کارمی‌کنند، ولی به صورت گروهی استخدام و برکنار می‌شوند.

کشورهای پیشرفته: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی می‌دهند و با برخی مصاحبه می‌کنند.
کشورهای در حال پیشرفت: برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن می‌کنند.

کشورهای پیشرفته: زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است.
کشورهای در حال پیشرفت: مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را می‌گیرند.

کشورهای پیشرفته: همه می‌دانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است.
کشورهای در حال پیشرفت: مدیران انسان‌های ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.

کشورهای پیشرفته: برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است.
کشورهای در حال پیشرفت: برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت می‌کند.

کشورهای پیشرفته: مدیر فعال‌ترین فرد سازمان است با مشغله فراوان.
کشورهای در حال پیشرفت: مدیر کم کارترین فرد سازمان است با مشاغل فراوان 

منبع: http://www.soheil-abedi.blogfa.com/cat-5.aspx

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۶
حسین حیدری تبار(استرون)

رموز مدیریت موفق

1.      مدیر موفق جو تمام سازمان را تعیین می کند . روحیه مدیر به تمام افراد سازمان منتقل می شود .

2.      رهبران همیشه مبتکر ، کارآفرین و آینده نگر هستند و روی محول کردن کار به دیگران تأکید دارند .

 3.      مدیران مؤثر تفکر استراتژیک دارند . آنها کل گرا هستند و می توانند همه چیز را از بالا ببینند .

 4.   مدیران از قبل همه چیز را پیش بینی می کنند و پیش از آنکه تصمیمی را عملی کنند ، تمام پی آمد هایش را در نظر می گیرند .

 5.      تمام فکر و ذکر یک مدیر موفق ارائه خدمات بیشتر به مشتری است .

 6.   مدیر موفق هرگز از واژه شکست استفاده نمی کند . شکست ها برای مدیران موفق تجربه های آموزنده اند .

 7.      شکست موقت در واقع موقعیتی است برای اینکه دوباره هشیارانه تر شروع کنیم . هنری فورد 

 8.      آینده متعلق به رقابت کنندگان است . خوب باشید ، بهتر شوید ، بهترین باشید .

 9.   تصور کنید اگر سازمان ورشکست می شد و آس و پاس می شدید و می خواستید دوباره از نو شروع کنید ، چه کارهایی را طور دیگری انجام می دادید ؟

 10. آزادی شما به اندازه تعداد انتخاب ها و نیز راه های مختلفی است که برای انجام هر فعالیتی طرح ریزی کرده اید . علاوه بر روش فعلی تان ، چه انتخاب های دیگری دارید ؟

 11. در مقابل تغییر شرایط ، فوراً عکس العمل نشان دهید . هر وقت اطلاعات جدید به دست می آورید ، از نو برنامه ریزی کنید .

 12. قبل از دست زدن به هر عملی ، اول خوب فکر کنید و بعد سریع و قاطعانه عمل کنید .

 13. (( اگر کاری ارزش انجام دادن داشته باشد ، باید آن را انجام داد . حتی اگر بار اول عملکردمان عالی نباشد .  ))  جی . کی . چیسترتون

14. هر کاری که ارزش انجام دادن داشته باشد حداقل ارزش این را دارد که ابتدا ضعیف انجام شود . حتی اغلب اوقات ، ارزش این را دارد که چندین بار ضعیف انجام شود تا اینکه بالاخره روی آن تسلط پیدا کنیم .

 15. وقتی مشغول کاری هستید ، تمام تمرکزتان روی آن کار باشد ! وقت را تلف نکنید و برای دیگران الگو باشید .

 16. کلید پیروزی بزرگ معمولاً سرعت ، نوآوری و تمرکز است . اینها در تجارب نیز عمل می کنند .

 17. اگر هم مدیر هستید و هم سرمایه گذار ، باید بتوانید هنگامی که موقعیت خوبی به طور طبیعی پیدا می شود ، فوراً اقدمات لازم را انجام دهید .

 18. سرعت عمل یکی از مهم ترین ویژگی ها در مدیریت مؤثر است .

 19. آزادی عمل شما فقط بستگی به تعداد انتخاب هایتان دارد . روش هایتان را مدام توسعه دهید و بهبود بخشید .

 20. اساس تمام موفقیت های تجاری داشتن امتیاز در رقابت است . شما در رقابت با رقیب هایتان چه امتیازی دارید ؟ چه امتیازی باید داشته باشید ؟ آیا می توانید آن را به دست آورید ؟

 21. برای ایجاد بیشترین انگیزه در کارکنان ، در جمع از نقاط قوتشان بگویید و در خلوت از نقاط ضعفشان .

 22. زندگی استمرار مدام مسائل و مشکلات است . حل کردن مشکلات ساده به شما این توانایی را می دهد که مشکلات سخت و پیچیده را هم حل کنید .

 23. اگر انسان از آینده هیچ تصویری نداشته باشد ، حتماً شکست می خورد . تصویر شما از آینده خودتان و سازمانتان چیست ؟

 24. هر چیزی را که ذهن بتواند بفهمد و باور کند ، دست یافتنی است . ناپلئون هیل ، متخصص و نویسنده در زمینه موفقیت

25. محدودیت هایی که شما برای رسیدن به هدف هایتان دارید فقط و فقط همان هایی است که خودتان در ذهن و قوه تخیلتان ایجاد کرده اید .

 26. زندگی شما وقتی بهتر می شود که شما بهتر بشوید . کارکنان شما وقتی بهتر می شوند که شما مدیر بهتری بشوید . روی خودتان کار کنید .

27 . برای تجزیه و تحلیل شرایط ، مدام از خودتان بپرسید : (( بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست ؟ )) سپس هر کاری لازم است بکنید تا مطمئن شوید این اتفاق نخواهد افتد .

28.   هر چیزی به حساب می آید ! هر چیزی یا مفید است ، یا مضر ، یا سودآور است یا هزینه بر . هیچ چیز خنثی نیست .

 29.   اولین ویژگی شهامت ، داشتن نیروی اراده برای شروع کار است بدون اینکه هیچ ضمانتی برای موفقیت وجود داشته باشد . دومین ویژگی شهامت ، توانایی ادامه کار است بدون اینکه امیدی به موفقیت باشد .

 30.      آینده متعلق به کسانی است که ریسک می کنند ، نه افراد راحت طلب .

 31.   به جای اینکه هشتاد درصد از وقت تان را صرف تمرکز کردن روی مشکلات گذشته کنید ، صرف ایجاد موقعیت هایی برای آینده کنید .

 32.      برای نزدیک شدن به هدف های اصلی تان هر روز قدمی بردارید .

 33.      (( کاری را بکنید که از انجامش می ترسید . خواهید دید که مرگ ترس حتمی است . )).رالف والدو امرسون

 34.       همه می ترسند . رهبر کسی است که بر ترسش غلبه می کند و کاری را که لازم است انجام می دهد .

 35.   برای اینکه بتوانید در دیگران انگیزه ایجاد کنید تا عملکردشان عالی شود . مدام کاری کنید که احساس کنند مهم و ارزشمند هستند .

 36. مدیر موفق کسی است که فضایی ایجاد کند که در آن همه کارکنان نسبت به خودشان احساس خیلی خوبی داشته باشند .

 37. مرتباً با کارکنان تمرین اندیشه گشایی کنید . یعنی بگذارید هر کس هر ایده ای به ذهنش می رسد آزادانه بیان کند . با این کار آنها را تشویق می کنید تا مدام در مورد کارشان تفکر خلاق داشته باشند .

38. داشتن قدرت و نفوذ از توانایی کمک کردن یا آسیب رساندن به دیگران ناشی می شود .

 39. هر چه بیشتر بتوانید به دیگران کمک کنید بدون آنکه انتظار پاداش داشته باشید ، پاداش بیشتری ، حتی از جاهایی که انتظارش را ندارید ، به دست می آورید .

 40. آرامش ذهن را بالاترین هدف خود قرار دهید و بر اساس آن برای زندگی تان برنامه ریزی کنید .

 41. اوقات معینی را به مهم ترین افراد زندگی خود اختصاص دهید و اجازه ندهید کسی یا چیزی مزاحم این اوقات شود .

 42. همیشه به یاد داشته باشید که در خانه کمیت وقت و در محیط کار کیفیت وقت اهمیت دارد .

 43. در مواردی که نیازی به تصمیم گیری نیست ، تصمیم گیری نکنید . اگر ضروری نیست که در موردی تصمیم بگیرید ، ضروری است که تصمیم نگیرید .

 44. برای تقویت قوه درک و اعتماد به نفس دیگران ، آنها را وادار کنید که خودشان به فکر خودشان باشند و خودشان تصیم بگیرید .

 45. (( سرنوشت تان را به دست بگیرید ، و گرنه دیگران این کار را خواهند کرد . ))جک ولس ، مدیر عامل کمپانی جنرال الکتریک

 46. هر چند وقت یک بار اندیشه گشایی کنید : روی کاغذ بنویسید (( هدف های من چیست ؟ )) وبیست پاسخ مقابل آن بنویسید .

47. تمام برنامه ریزی های استراتژیک در نهایت ، برنامه ریزی برای جلب مشتری هستند .

 48. از نشانه های یک مدیر برتر نتیجه گیری شدید اوست .

 49. با پرسیدن این دو سؤال از خودتان گذشته را مرور کنید : (( چه کاری را درست انجام دادم ؟ )) و (( چه کاری را باید طور دیگری انجام می دادم ؟ ))

 50. اصل ( حد توانایی ) می گوید : (( هیچوقت برای انجام همه کارها وقت کافی وجود ندارد ، اما همیشه برای انجام مهم ترین کارها وقت کافی هست . ))

 51. هر کاری که انجام می دهید در واقع انتخابی است بین کار مهم تر و کارهایی که اهمیت کمتری دارند . درست انتخاب کنید .

 52. کارکنان بی کفایت اعتبارتان را تضعیف و آینده تان را تباه می کنند .

53. اخراج کردن از نقش های کلیدی یک مدیر است . مدیری که فرد بی لیاقتی را نگه می دارد و اجازه می دهد به کارش ادامه دهد در واقع خودش بی لیاقت است .

 54. (( اگر نسبت به کارتان شور شوق نداشته باشید ، با شور و شوق شما را اخراج خواهند کرد . ))            وینس لمباردی ، مربی فوتبال

 55. همیشه آمادگی این را داشته باشید که قبول کنید فرد لایقی را استخدام نکرده اید : 33 درصد از کارکنان در ساعت های اضافه کاری کار مفید انجام نمی دهند .

56. مدیر موفق محکم و باثبات است و در عین حال وقتی یکی از کارکنان صلاحیت لازم را ندارد ، عادلانه و قاطعانه تصمیم می گیرید .

 57. تا این لحظه از زندگی کدام ویژگی شما بیشترین موفقیت را نصیبتان کرده است ؟ این خصوصیت را بشناسید  واز آن بیشتر استفاده کنید .

58 . اولویت بندی کارهای مهم به مشخص کردن کارهای غیر ضروری هم هست . چه کارهایی کمتر مهم هستند ؟

 59.  معیار اصلی برای اولویت بندی کارها این است که ببینید هر کاری در درازمدت چه نتایج بالقوه ای به همراه دارد ؟

 60.      برای هر حوزه از زندگی تان هدف های مشخص و روشنی تعریف کنید و آنها را بنویسید .

 61.      اگر ندانید که دارید به کجا می روید ، هر راهی شما را با خود خواهید برد .توماس کارالایل ، فیلسوف انگلیسی

 62.      عوامل مهم موفقیت تان را مشخص کنید ، همان کارهایی که مجبورید حتماً آنها را انجام بدهید تا موفق شوید .

63.      کاری را که دوست دارید انجام بدهید و خودتان را متعهد کنید آن را عالی انجام بدهید .

64.      با ارزش ترین سرمایه یک سازمان این است که بین مشتری هایش به چه ویژگی مشهور است .

65.      وقتی حضور ندارید مشتری ها راجع به شما چطور فکر و صحبت می کنند ؟

66.   برداشت و استنباط مردم یک واقعیت است . هر کاری که میکنید به نحوی برداشت و ادراک دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد .

67.  فقط مسئولیت انجام کارهایی را قبول کنید که می توانید آنها را عالی انجام بدهید . عملکرد متوسط پاداش ندارد .

68.  مدیران ممکن است همیشه تصمیم هایشان صحیح نباشد اما همیشه تصمیم هایشان را تصحیح می کنند .

 69.  در مورد هدف هایتان قاطع باشید اما در مورد راه های رسیدن به آنها انعطاف پذیر باشید .

 70.  استعدادها و خلاقیت های ذاتی تان را شکوفا کنید . برای انجام کارها همیشه به دنبال راه های بهتر و سریع تر باشید .

71.  مدام در پی نوآوری باشید چون به محض اینکه ایده ای را به کار بگیرید ، دیگر کهنه شده است .

 72. استعدادها و توانایی های منحصر به فردتان را مشخص کنید . تا امروز کدامیک از توانایی هایتان بیشترین تأثیر را در موفقیت تان داشته است ؟

 73.  همیشه فکر کنید برای خودتان کار می کنید . رویکردتان نسبت به سازمان طوری باشد که گویی صاحب آن هستید .

 74. مدیران موفق ابتدا به ضروریات شخصی خودشان نمی پردازند ، چون به ضروریات شرایطی که در آن هستند توجه دارند . این ضروریات کدامند ؟

 75.  با شهامت عمل کنید . خواهید دید کمک هایی دریافت می کنید که انتظارش را ندارید .

 76.  برای غلبه بر ترس ، همیشه طوری عمل کنید که گویی شکست برایتان غیر ممکن است و همین طور هم خواهد شد .

 77.  مدیران موفق برای اینکه به کارکنان تازه کار یاد بدهند که چطور کارشان را خوب انجام بدهند وقت صرف می کنند .

78.  مدیریت به شما این توانایی را می دهد که از انجام دادن کارها به کنترل کردن کارها برسید .

 79.  مدیران کارآمد از نظرات دیگران استقبال می کنند و خودشان را تصحیح می کنند .

 80. ابتدا تجسم کنید که برای انجام هیچ کاری محدودیت ندارید . حالا تفکر (( برگشت از آینده )) را تمرین کنید : فرض کنید حالا پنج سال بعد است و از آنجا به گذشته نگاه کنید .

81.  اگر می دانستید که هیچ شکستی در کار نیست ، چه رؤیایی در سر می پروراندید ؟

82. روی کاغذ فکر کنید . هر دقیقه ای که صرف برنامه ریزی کنید ، موجب می شود که موقع انجام کار ، ده دقیقه صرفه جویی کنید .

83.  عادت کنید با تمام نیرو کار کنید . مدام به خودتان بگویید . (( برگردیم سر کار . ))

 84.  همیشه این آمادگی را داشته باشید که بپذیرید ممکن است اشتباه کرده باشید .

 85.  (( شجاعت واقعاً اساسی ترین فضیلت است . چرا که سایر فضیلت ها به آن وابسته اند . ))وینستون چرچیل

 86.  برای کشف سرزمین های جدید باید اراده کنید که از ساحل دور شوید .

 87.  محک واقعی برای رهبری خوب ، کیفیت عملکرد شما در زمان بحران است .

 88.  میزان توانایی شما برای حل مشکلات و تصمیم گیری درست معیار واقعی سنجش میزان مهارت تان به عنوان یک مدیر است .

 89.  مدیران در روبرو شدن با خطرها و مشکلات ، همیشه آرام و خونسرد هستند و خویشتن داری را از دست نمی دهند .

90. اگر میزان تحولات  خارج از سازمان شما بیش از میزان رشد داخل سازمان باشد در این صورت سقوط سازمان حتمی است . جک ئلس ، مدیر عامل کمپانی جنرال الکتریک

91.      برای اینکه سرعت فرایند تحویل محصولات و خدمات تان را به مشتری افزایش دهید چه کار می توانید بکنید ؟

92.      آن قسمت از کارها یا فعالیت های سازمان را که شرکت ها یا سازمان های دیگر می توانند یهتر از شما انجام دهند به آنها واگذار کنید .

93.      برای مدیریت کارکنان مختلف و موقعیت های گوناگون نیاز به استفاده از سبک های متفاوت مدیریت داریم .

94.      به کارکنان بی تجریه دستورات روشن و قاطع بدهید و راهنمایی های واضح و صریح بکنید .

95.      برای اینکه کارکنان و مجریان عالی داشته باشید ، مدام به آنها آموزش بدهید و آنها را راهنمایی کنید .

 96.      برای انجام کارهای پیچیده ، دیگران را تشویق کنید تا با راهنمایی ها و مشارکت خودشان به شما کمک کنند .

97.      مسئولیت هر کاری را فقط به دست کسی بسپارید که ثابت کرده است از عهده آن کار بر می آید .

98.      برای فکر کردن و بررسی کارها وقت بگذارید . تفکر عمیق مشخصه بارز مدیران موفق است .

99. از جلو رفتن و پیشرفت نترسید . طناب را باید بکشید . نمی توانید آن را هل بدهید .

100. هرجایی که اکنون هستید و هر شغلی که دارید ، خودتان مسئول آن هستید و دلیلش انتخاب ها و تصمیم گیری های خودتان است .

101. عملکرد بهترین رقیب هایتان را معیار عملکرد خودتان قرار دهید . به این فکر کنید که دفعه بعد چگونه می توانید از آنها ببرید .

102. مدیران هرگز از وضعیت فعلی شان راضی نیستند و مدام سعی می کنند بهتر بشوند .

103. موفقیت ممکن است منجر به رضایت از خود بشود و این بزرگ ترین دشمن موفقیت است .

104. در دوره تحولات سریع ، سکون خطرناک ترین چیز است .

105. دنیای بیرون شما انعکاس دنیای درونتان است . اگر طرز تفکرتان را عوض کنید ، زندگی تان عوض می شود .

 106. هر چیزی که به حقیقت اضافه شود از آن حکم می کند .  الکساندر سولژنیتسین ، نویسند روسی و برنده جایزه نوبل 

 107. در اغلب اوقات هر نقطه ضعفی در واقع نقطه قوتی است که از آن استفاده نادرست شده است . اگر فردی کارایی لازم را ندارد شاید نشان دهنده این است که باید کار دیگری به او واگذار کرد .

108. اگر در سازمانتان فرد باهوشی دارید که تخص ویژه ای دارد برایش یک پست جدید ایجاد کنید .

109. از راحت طلبی که باعث مدیریت ضعیف می شود دوری کنید . استانداردهای خودتان را مدام بالاتر و بالاتر ببرید .

 110. برای به دست آوردن اطلاعات به روز و با خبر شدن از اظهار نظرهای کارکنان ، در سازمان گشتی بزنید .

 111. همیشه آماده باشید تا در صورت لزوم شرح وظایف کارکنان را تغییر بدهید و یا حتی اگر لازم است افراد را عوض کنید .

112. موفقیت شما در گرو این است که تمام کارکنان شما با تمام وجود تلاش کنند تا عملکرد عالی داشته باشند .

113. فقط وجود یک کارمند مسئولیت ناپذیر کافی است که منبع اصلی مشکلات در سازمان بشود .

114. تفکر (( آسمان بی ابر )) را تمرین کیند . تجسم کنید که هیچ کاری برایتان غیر ممکن نیست . در این صورت چه کاری را مایلید به نحو دیگری انجام بدهید ؟

 115. در مقابل برگرداندن و واگذاری کار به صورت معکوس یا از پایین به بالا مقاوت کنید . اجازه ندید انجام کاری را که به دیگران واگذار کرده اید دوباره به خودتان محول کنند .

 116. مدیران واگذار کنندگان پرتوقعی هستند . آنها شدیداً روی این نکته تأکید می کنند که کار باید درست انجام شود .

 117. هدف اصلی و قطعی خودتان را در زندگی مشخص کنید و سپس تمام فعالیت هایتان را بر اساس همان هدف سازماندهی کنید .

 118. مدیران در هر برهه از زندگی مسئولیت کامل تمام اعمالشان را به عهده می گیرند .

 119. هرگز گله و شکایت نکنید . هرگز سعی نکنید کارهایتان را توجیه کنید .     بنجامین دیزرائیلی

 120.   تمرین کنید که همیشه راهنما و مشاور کارکنان باشید . برای پیشرفت در کارشان مدام آنها را راهنمایی کنید .

 121. در هر کاری که می کنید طوری عمل کنید که الگوی دیگران شوید . همیشه فکر کنید که دیگران شاهد کارهای شما هستند .

122. برای دادن آموزش های جدید به کارکنان هزینه کنید تا پیشرفت کنند و عملکردشان بهتر شود .

 123. وفادارای به سازمان ، رئیس و کارکنان از با ارزش ترین ویژگی های یک مدیر موفق است .

124. افرادی که عملکرد بالا دارند  به داشتن ارتباط عالی با رئیس شان بسیار اهمیت می دهند .

125. قبل از اینکه کاری را شروع کنید اول از همه تمام فعالیتهای مربوط به آن کار را اولویت بندی کنید .

126. در محیط کار جوی ایجاد کنید که همه با صداقت و شرافت عمل کنند و بتوانند به راحتی حرفشان را بزنند .

127. راستگویی نشانه واقعی شرافت است .

128. برای هر حوزه کلیدی و مهم یک نفر مسئول کنید .

 129. طرز لباس پوشیدن شما باید به کسب موفقیت تان کمک کند . ظاهر شما بسیار مهم است . مردم بر اساس ظاهرتان روی شما قضاوت می کنند .

 130. اصل ( حذف انتخاب دیگر ) را همیشه به یاد داشته باشید : (( انجام یک کار یعنی انجام ندادن یک کار دیگر ))

131 . اصل ‌( سه م ) در مدیریت این است : ( محبت ) ، ( ملاحظه ) و ( متانت ) . با همه مؤدب باشید .

 132.      احترام نشانه اصلی یک مدیر قابل است . میزان احترامی که کارکنان به مدیرشان می گذارند نشانه میزان قابلیت اوست .

133.      ارزش قول هر کسی بستگی به میزان ارزشی دارد که خودش برای حرفش قائل است .

134.      مدیران برتر در فکر کردن و حرف زدن معیارهای بالاتری دارند . باید بهترین باشید .

135.      مدام میزان توقعتان را از خودتان افزایش دهید . امروز چطور می توانید بهتر و بیشتر به مشتری هایتان خدمت کنید ؟

136.      در بین مهارت های ضروری ، مهارتی که در آن از بقیه ضعیف تر هستید تعیین کننده میزان توانایی شما در انجام کار است .

137.      چه عاملی سرعت شما را در راه رسیدن به هدف هایتان کند کرده است ؟ چطور می توانید این محدودیت را از بین ببرید یا تأثیرش را کمتر کنید ؟

138.      کار بعدی شما چیست ؟ برای اینکه در این کار عملکرد عالی داشته باشید به چه دانش و مهارت هایی نیاز دارید ؟

 139.      کار کردن با کامپیوتر را یاد بگیرید . برای بالا بردن مهارت هایتان از تکنولوژی استفاده کنید .

 140.  (( بهترین راه برای پیش بینی آینده این است که خودمان آن را بسازیم . ))  مایکل کامی ، متخصص برنامه ریزی استراتژیک

141.  کسانی که به آینده فکر نمی کنند نمی توانند آینده ای داشته باشند .

142.  آنچه شما را به موقعیت کنونی رسانده برای حفظ آن کافی نیست .

143.  برای اینکه درآمد بیشتری داشته باشید باید بیشتر یاد بگیرید .

 144.  شما می توانید برای رسیدن به هر هدفی که مشخص می کنید هر چیزی را که لازم است یاد بگیرید .

145.  در عمل هیچ هدفی وجود ندارد که رسیدن به آن غیر ممکن باشد به شرط اینکه با تمام وجود خواستار رسیدن به آن باشید ، به اندازه کافی برای آن وقت بگذارید و برای رسیدن به آن به اندازه کافی تلاش کنید .

146.  (( انضباط فردی توانایی وادار کردن خودتان به انجام کاری که باید در زمان معینی انجام بدهید ، چه مایل به انجام آن کار باشید و چه نباشید . )) البرت هوبارد ، نویسنده و سخنران

147.  مدیران واقعی تمام تمرکز و توجه خودشان را  روی یک چیز معطوف می کنند : مهمترین کار . و تا آن تمام نشود ، سراغ کار دیگری نمی روند .

148.  کارها را ساده کنید ، با هم ادغام کنید و آنهایی را که لازم نیست حذف کنید . مدام در حال سازمان دهی مجدد کارها باشید .

149.  مدیران با تهییج خود از احساسات کارکنان استفاده می کنند .

 150.  مدیریت ، بیشتر یعنی که هستید تا اینکه چه می کنید .

151.  (( اگر با خویشتن خویش صادق باشی ، آنگاه همان گونه که روز لاجرم از پی شب فرا می رسد ، با دیگران نیز صادق خواهی بود . ))    شکسپیر

152.  صداقت با ارزش ترین و محترم ترین ویژگی یک مدیر است . همیشه به حرف هایتان عمل کنید .

153.  نشانه شخصیت قوی ادامه حرکت به سوی هدف با اراده استوار است پس از فرو نشستن احساسات پرشور اولیه .

 154.  مدام از خودتان بپرسید : (( اگر همه در سازمان مثل من کار کنند عاقبت سازمان چه می شود ؟ ))

155.  عمل گرایی نشانه یک مدیر برجسته است .

 156.  تحت فرماندهی یک ژنرال خوب ، هیچ سرباز بدی وجود نخواهد داشت .

 157.  مدیر کسی است که می تواند نتایج مطلوب را به دست آورد و رهبر کسی است که توانایی پیش بینی آینده را دارد .

 158.  وظیفه یک رهبر تضمین عملکرد عالی در کار مورد نظر است .

 159.  وظیفه شما به عنوان یک مدیر این است که آفریننده شرایط و موقعیت ها باشید نه آفریده آنها .

160.  اراده کنید که همیشه به وجود آورنده تحولات باشید نه قربانی تغییرات .

161.   پیش از مصاحبه با داوطلبان یک شغل ، توصیفی روشن و دقیق از فرد ایده آل خود بنویسید .

162.         شخصیت و نحوه برخورد کارکنان نیز به اندازه مهارت و توانایی آنها اهمیت دارد . هوشیارانه انتخاب کنید .

163.    تنها شاخص عملکرد آینده افراد ، عملکرد گذشته آنهاست . معرفی نامه ها را با دقت بررسی کنید .

164.         تشویق ، ابزاری توانمند برای ساختن و پرورش افراد است . کارکنانتان را وقتی دارند کاری را درست انجام می دهند غافلگیر کنید .

165.          تأثیر بازخورد یا نتیجه کار مثل تأثیر صبحانه برای ورزشکاران است .      کن بلانچارد ، نویسنده در زمینه مدیریت

166.         برای اینکه کارکنان بدانند عملکردشان چطور است و در مسیر درست باقی بمانند نیاز دارند که به طور مرتب بازخورد کارشان را ببینند .

167.         در دنیای کار ، دشمن شماره یک انگیزه این است که فرد نداند چه انتظاری از او دارند .

168.         برای هر یک از کارکنان هدف ها و استاندارهای روشنی وضع کنید . تنها کارهایی به انجام می رسند که اندازه گیری شوند .

 169.         برای انجام کاری که به دیگران واگذار می کنید و هر یک از مراحل آن مهلت تعیین کنید .

170.       واگذاری به معنی کناره گیری نیست. وقتی کاری را واگذاری می کنید، دقیقاً بررسی کنید تا مطمئن شوید آیا طبق خواست شما پیش می رود یا نه .

171.       یک مدیر کارآمد به این نکته توجه دارد که بیش از آنکه کارکنان به او وابسته باشند ، او به آنها وابسته است . تندروی نکنید !

172.       اگر می خواهید کاری تکرار شود ، آن را تقویت کنید . کاری که مورد تشویق قرار گیرد باز هم انجام می شود .

 173.       کارکنان جدید باید با قدرت کارشان را شروع کنند . از همان روز اول به آنها مسئولیت بدهید .

 174.       همه کارکنان باید در کار مشارکت داشته و درگیر باشند . به طور منظم جلساتی برگزار کنید و در مورد کار با آنها مشورت کنید .

 175.       اگر برای رقابت با دیگران امتیازی ندارید . از رقابت صرف  نظر کنید .     جک ولش ، مدیر عامل کمپانی جنرال الکتریک

 176.       رهبری یعنی توانایی به دست آوردن پیرو . آیا کارکنان با میل و رغبت از شما پیروی می کنند ؟

177.       قانون طلایی را در تمام زمینه های مدیریت به کار بگیرید . دوست دارید رئیستان چه طور آدمی باشد ؟ درست همانطور مدیریت کنید .

 178.       کارکنان می توانند عملکرد عالی داشته باشند به شرط اینکه مدیر خوبی داشته باشند و انگیزه هایشان به خوبی تقویت شود .

 179.       تا پایان عمرتان یک دانشجو باقی بمانید . هر روز مطلب جدیدی یاد بگیرید .

 180.       کاملاً مراقب سلامت جسمی خود باشید . سرزنده بودن و انرژی داشتن برای موفقیت یک مدیر ضروری است .

181.       اولین ساعت روز پایه و اساس روز است .         هنری وارد بیچر

 182.       در دنیای امروز ، وقت و دانش دو منبع اساسی ارزشمند هستند . هر روز برای استفاده بهتر از آنها راه های تازه پیدا کنید .

183.       مسئولیت کلیدی مدیر تفکر درباره آینده است . هیچکس دیگری نمی تواند این کار را به جای شما انجام دهد .

184.       خردمندی ارزشمندترین عامل خلاقیت و نوآوری است .

185.       حداقل شرط  لازم برای موفقیت این است که درباره حوزه کاری تان مدام مطالب جدیدی یاد بگیرید .

186. هر روز حداقل یک ساعت از وقت تان را به مطالعه در مورد زمینه کاری تان اختصاص دهید . این کار موجب برتری شما در بین رقیب هایتان می شود .

 187.       بحران اجتناب ناپذیر است . مهم این است که برخورد شما با آن چگونه باشد .

188.       شرایط انسان را نمی سازد بلکه فقط شخصیت واقعی اش را به او می شناساند .   اپیکتتوس ، فیلسوف رمی

189.       پیش بینی بحران را مدام تمرین کنید . همیشه فکر کنید که چه اشتباهی ممکن است رخ بدهد و سپس خود را برای روبرو شدن با آن آماده کنید .

190.       فکر کنید ! هیچ مشکلی نیست که نشود آن را با نیروی تفکر حل کرد .

191.         وظایف اصلی یک مدیر نوآوری و بازاریابی است . چقدر وقت صرف هر کدام از اینها می کنید ؟‌

192.         همیشه نیروهایتان را روی یکی دو موردی متمرکز کنید که بازده درست و حسابی دارند .

 193.         اطلاعات را در اختیار افراد بگذارید . همه می خواهند بدانند اوضاع واقعاً چطور پیش می رود .

 194.         (( من شش خدمتگذار صدیق دارم که هر چه می دانم از آنها یاد گرفته ام . نامشان چه چیزی ، چه زمانی ، چه جایی ، چه کسی ، چرا و چطور است . ))      رودیارد کیپلینگ

195.         یک مدیر طوری رفتار می کند که انگار همه دارند او را تماشا می کنند ، حتی وقتی هیچکس به او توجه ندارد یا تنهاست .

 196.         یک مدیر شخصاً بیشترین مسئولیت را در مورد عملکرد سازمان و نتایج آن قبول می کند .

 197.         مدیران به راه حل ها فکر می کنند و درباره آنها حرف می زنند اما دیگران به مشکلات فکر می کنند و درباره آنها حرف می زنند .

 198.         همیشه آینده را به گذشته ترجیح بدهید . در حال حاضر داریم چه می کنیم ؟

 199.         روی کاغذ فکر کنید . تمام مدیران کارآمد قلم به دست فکر می کنند .

200.         موانع وقتی خودنمایی می کنند که چشم از هدف برداریم .

201.         به محض اینکه هدفتان برایتان روشن شد فقط به این فکر کنید که می توانید به آن برسید .

202         برای انتخاب افراد یک تیم بهترین اصل این است : (( موقع استخدام با صبر و حوصله عمل کنید و موقع اخراج سریع . ))

203.         تصمیم گیری سریع در انتخاب کارکنان معمولاً بدون استثنا تصمیم گیری نادرستی است . عجله نکنید .

204.         برای انتخاب افراد خواست خودشان بهترین معیار است . فقط کسانی را استخدام کنید که واقعاً خواهان شغل مورد نظر هستند .

205. در انتخاب کارکنان کاملاً خودخواه باشید . فقط کسانی را انتخاب کنید که از آنها خوشتان می آید ، از کار کردن با آنها لذت می برید و دوست دارید در کنارتان باشند .

206.         کیفیت ایده های شما نسبت مستقیم دارد با کمیت ایده هایی که می سازید .

207.         شکست در برنامه ریزی یعنی برنامه ریزی برای شکست . هدف های شما کدامند ؟

208.         بهترین مدیران کسانی هستند که به همه جزئیات کار توجه دارند . هیچ چیز را به دست شانس نسپارید .

 209         مدیران برتر همیشه آماده پذیرفتن اشتباهات خود و متوقف کردن خسارت هستند . آماده باشید اعتراف کنید که نظرتان را عوض کرده اید . وقتی می فهمید تصمیم گیری اولیه ضعیف بوده است دیگر روی آن پافشاری نکنید .

210.         کار مناسب را در زمان مناسب به فرد مناسب بسپارید و همیشه آماده باشید تا هر کدام را که لازم شد عوض کنید .

211.  مدام از خودتان بپرسید : (( اگر کارم را امروز و با اطلاعاتی که اکنون دارم شروع می کردم آیا هیچ قسمتی از کارم بود که ترجیح می دادم آن را انجام ندهم ؟ ))

212.         طوری برنامه ریزی کنید که بیشترین بازده را از نیرویی که مصرف می کنید به دست آورید . روی نقاط قوت تان متمرکز شوید .

213.         کارکنان با دقت انتخاب کنید . 95 درصد از موفقیت یک مدیر بستگی به انتخاب درست او دارد .

214.         مناسب ترین زمان برای اخراج یک فرد معمولاً همان اولین باری است که به آن فکر می کنید .

215.         (( شما نمی توانید یک مشکل را با همان روش تفکری حل کنید که آن مشکل را به وجود آورده است . ))   آلبرت اینشتین

216.         مدیریت یک بازی فکری است . هر چه بهتر فکر کنید نتایجی که به دست می آورید بهتر خواهد بود .

217.         مدام از خودتان بپرسید : (( بهترین استفاده ای که الان می توانم از وقتم بکنم چیست ؟ ))

 218.         مدیران برجسته احساس می کنند رسالتی دارند و به خودشان و کاری که می کنند ایمان دارند .

219.         با یادآوری مدام این نکته به دیگران که چقدر خوب کار می کنند و چقدر قبولشان دارید به آنها قدرت عمل بدهید .

220.         روی دستاوردها متمرکز شوید ، نه فعالیت ها .

221.         چرا به شما پول می دهند یا برای انجام چه کاری استخدامتان کرده اند ؟

 222.         چه مهارتی است که اگر آن را در سطح بالایی در خود پرورش دهید بیشترین تأثیر را روی کارتان می گذارد ؟

223.         واقعیت ها را در نظر بگیرید ! نه تنها واقعیت های آشکار را بلکه واقعیت های مفروض یا آنچه وقوعش را دارید . اما مواظب باشید که واقعاً واقعیت داشته باشند .

224.         پیش فرض های نادرست زیربنای همه شکست ها هستند . پیش فرض های شما کدامند ؟ اگر درست نباشند چه ؟

225.         به حس برتر اعتماد کنید و به ندای درونتان گوش بدهید .

226.         اگر همیشه همان کارهایی را بکنید که تا به حال کرده اید همیشه همان چیزهایی را به دست خواهید آورد که تا به حال به دست آورده اید .

227.         برای به دست آوردن چیزی که تا به حال به دست نیاورده اید باید تبدیل به کسی بشوید که تا به حال نبوده اید .

228.  آیا در بین کسانی که برایتان کار می کنند کسی هست که اگر آنچه را اکنون درباره اش می دانید از ابتدا می دانستید هرگز استخدامش نمی کردید ؟

229.         از روش فکری ((‌ نوک کوه یخ )) استفاده کنید . هر اتفاق غیر منتظره ای را نشانه ای از بروز یک جریان در نظر بگیرید .

230.         کار را پی گیری کنید و باز هم پی گیری کنید تا به اتمام برسد و نتیجه مورد نظر به دست بیاید .

231.         دنیا را همانطور که هست بپذیرید و نخواهید که حتماً مطابق میل شما باشد .

232.         روی نقاط قوت تان متمرکز شوید . برای بهتر کردن وضعیتی که در آن هستید چه کاری است که فقط از عهده شما بر می آید ؟

233.         به محض اینکه هدفتان را مشخص کردید تمام ذهنتان را تا زمانی که به آن برسید روی هدف متمرکز کنید .

234.         جرأت پیشروی داشته باشید . در مدیریت ، شهامت نشانه برجستگی است .

235.  اگر می خواهید چیزی را به انسان ها یاد بدهید باید در آن مورد برایشان یک الگو باشید . هیچ راه دیگری وجود ندارد .   آلبرت شوایتزر  بشر دوست ، برنده جایزه نوبل

236.     از بهانه آوردن و دیگران را مقصر دانستن دوری کنید . یک مدیر همیشه می گوید : (( اگر اشکالی هست ، مسئولیتش با من است . ))

237.         زمینه هایی که در آنها می توانید نتایج کلیدی به دست آورید شناسایی کنید و خودتان را وقف این کنید که در همه این زمینه ها عملکرد بسیار خوبی داشته باشید .

238.         مداوم در جستجوی راه هایی برای افزایش بهره وری ، کاریی و بازدهی باشید .

239.         شروع دوباره را در ذهن تان مجسم کنید . به این فکر کنید که خودتان و کارتان را هر سال از نو بیافرینید .

240.         ساختار فعالیت هایتان را مرتباً بهبود ببخشید . مدام از ابتکارها و تدبیرهای خودتان برای فعالیت های ارزشمند تر استفاده کنید .

241.         افراد با ارزش ترین سرمایه های شما هستند . فقط انسان ها هستند که می توانید کارایی و ارزش آنها را با مدیریت درست افزایش دهید .

242.         شما هم بک از همان مدیرانی بشوید که کارکنان با میل خودشان و بدون در نظر گرفتن پست و مقام از آنها پیروی می کنند .

243.         کار هر کس به طریقی راضی کردن مشتری های خودش است . مشتری شما چه کسانی هستند و عملکرد شما چگونه است ؟

244.         مدام به کارکنان بگویید که چقدر خوب هستند و چقدر کاری که انجام می دهند مهم است .

245.         همیشه آماده باشید تا اگر کسی ایده تازه و بهتری پیشنهاد کرد آن را جایگزین ایده قدیمی خودتان کنید .

246.         (( خودتان را در مقابل دریای مشکلات مسلح کنید تا به آنها پایان دهید . ))    شکسپیر

247. اصولاً در تجارت میزان موفقیت مالی نشان دهنده میزان موفقیت یک مدیر است . مدام در جستجوی راه های افزایش درآمد و کاهش هزینه ها باشید .

248.         مدیر موفق برای خودش استانداردهای بالا وضع می کند . به عملکرد ضعیف یا متوسط رضایت ندهید .

249.         اصل (20 / 80 ) را در همه کارهایتان در نظر داشته باشید . 80 درصد از دستاوردهای هر کس نتیجه 20 درصد از فعالیت های اوست . با ارزش ترین فعالیت های شما کدامند ؟

250.         مدیران برتر باعث شادی و شگفتی مشتری هایشان هستند . آیا شما هم همین طور هستید ؟

251.         کیفیت یعنی همان چیزی که مشتری می خواهد . مشتری های شما کیفیت را چطور تعریف می کنند ؟

252.         هر فرد عادی موقع کار حداکثر از 50 درصد توان خود استفاده می کند . وظیفه شما به کار انداختن آن 50 درصد دیگر است .

253.         قدردانی و تشویق قدرتمند ترین ابزار برای ساختن کارکنانند .

254.         رهبران خوب می خواهند مطمئن شوند که همه کارکنان می دانند هر روز باید چه کارهایی را انجام دهند .

255.         (( آیا من برای تو اهمیت دارم ؟ )) جواب این سؤال را در هر موقعیتی که پیش می آید به کارکنان بدهید .

256.         با تعیین هدف مدیریت کنید . به کارکنان بگویید که دقیقاً چه کارهایی می خواهید انجام دهند و سپس از سر راهشان کنار بروید .

257.         با دادن مسئولیت مدیریت کنید . این یکی از روش های نیرومند برای پروراندن کارکنان است .

258.         با مستثنا کردن ، مدیریت کنید . فقط در مواردی از کارکنان گزارش بخواهید که ایرادی در انجام برنامه کاری پیش آمده باشد .

259.         یکی از شاخص های مدیران برتر این است که نسبت به کارکنان خود بسیار با ملاحظه اند و به آنها اهمیت می دهند .

260.         فلسفه پیشرفت مداوم را به کار بگیرید . هر روز نسبت به روز قبل کمی بهتر بشوید .

261.         وقتی کارکنان می خواهند با شما صحبت کنند مقداری از وقت تان را به آنها اختصاص بدهید . این یکی از بهترین روش های ایجاد انگیزه است .

262.         برای آینده سازمان چشم انداز روشنی داشته باشید . قصد دارید تا پنج سال دیگر به کجا برسید ؟

263.         ارزش هایی که به آن معتقدید ؟ روی چه چیزهایی پافشاری می کنید ؟ آیا همه این را می دانند .

264.         رسالت شما چیست ؟ سازمان شما برای چه به وجود آمده است ؟

265.         (( امتیاز برد )) را در خود پرورش دهید . تفاوت های جزئی در عملکرد شما می تواند به تفاوت های عمده در نتایج منجر شود .

266.         خودتان را وقف پرورش مداوم شخصیت تان کنید . شما ارزشمندترین سرمایه خودتان هستید.   

267.         مدیریت موفق یعنی رسیدن به دست آوردهای فوق العاده با به کارگیری افراد معمولی

268.         مدیر موفق باید این توانایی را داشته باشد که حوزه ای را که گروه می تواند در آن بهترین باشد تعیین کند .

269.         همه کارها به صورت تیمی انجام می شود نه به صورت فردی . نتیجه کار یک مدیر نتیجه کار تیم اوست .

270.         در خودتان عمل گرایی و احساس اضطراب برای به انجام رساندن کارها را تقویت کنید .

271.         سرعت عمل برای موفقیت ضروری است . آن را به دست بیاورید ، بهیود ببخشید و به کار بگیرید .

272.         برای اینکه در حوزه خود مدیر موفقی شوید ، زودتر سر کار حاضر شوید ، سخت تر کار کنید و دیرتر کار را تعطیل کنید .

 273.  مدام از خودتان بپرسید : ((‌چه کاری است که انجام آن فقط از من بر می آید و اگر آن را به خوبی انجام دهم یک تغییر اساسی به وجود خواهد آمد ؟ ))

 274.         مشخص کنید در چه زمینه هایی قوی هستید و روی زمینه هایی متمرکز شوید که می توانید در آنها نقش اساسی داشته باشید .

275.         کارها را آسان کنید . مدام دنبال راه هایی باشید که کارتان را سریع تر ، بهتر و آسان تر به انجام بر سانید .

276.         به تعویق انداختن عمدی را برای کارهای کم ارزش به کار گیرید و انجام آنها را برای مدت نامعینی به تعویق بیندازید .

277.         کدام مرحله از کار است که شما را محدود کرده و سرعت دست یابی به هدف های اصلی تان را تعیین می کند ؟

278.          (( هر چیزی را می شود دگردگون کرد . افراد را باید با ارائه الگوی مناسب رهبری کرد . )) راس پروت

279.         از انجام کارهای غیر مترقبه نترسید . وقتی به پیش می روید ، امنیت شما بیشتر از زمانی است که ثابت ایستاده باشید .

280.         وضوح و روشنی کلید مدیریت موفق است : هدف های خود را روشن کنید .

281.         قصد انجام چه کاری را دارید ؟ روش تان چبست ؟

282.         عمل گرا باشید ! مدیریت یعنی پی گیری کارها . اگر نمی توانید عمل گرا باشید فکر مدیریت را از سرتان بیرون کنید .

283.         نیروها یتان را متمرکز کنید . ببینید چه کار بخصوصی را بهتر انجام می دهید و بیشتر به آن کار بپردازید .

284.         انعطاف پذیری در زمان تغییرات بزرگ یکی از ویژگی های ضروری مدیریت است .

285.         توانایی تصمیم گیری درست بیش از هر عامل دیگری تعیین کننده موفقیت شماست . 

منبع: http://hoseyn.blogsky.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۳:۴۶
حسین حیدری تبار(استرون)
ویژگی های  هدف گذاری  خوب :

💫هدف باید روشن، واضح و مشخص  باشد.
💫هدف باید واقع بینانه باشد.
💫هدف باید مکتوب، مدون و روی کاغذآورده شود.
💫هدف باید در قالب یک جمله مثبت بیان  شود.
💫هدف باید تهییج  کننده  باشد.
💫هدف باید کمی و قابل اندازه گیری باشد.
💫هدف باید مقید به زمان باشد.
💫هدف باید قابلیت اجرا و دست یافتنی باشد.
💫هدف باید در راستای  ماموریت ها و ارزشها تدوین شوند.
💫هدف باید برای تمام اعضاء قابل فهم  و قابل قبول باشد.
💫هدف باید برای همه  ذینفعان سودمند  باشند.
💫هدف بایدمورد تائید باشد.
💫هدف باید  انعطاف پذیر باشند.
💫هدف باید متناسب با منابع و امکانات تدوین گردد .
منبع: تلگرام - سخن بزرگان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۲
حسین حیدری تبار(استرون)