واژه نامه آینده پژوهی
امروزه، درکی مشترک و ثابت در میان افراد مختلف در جای جای جهان از تغییرات دنیای آینده به وجود آمده است؛ درکی از عدم قطعیت، ابهام، پیچیدگی و بیثباتی. همین امر مدیران و رهبران کسب و کارها را بر میانگیزاند تا برای مدیریت و برنامهریزی کارآمدتر و تدوین استراتژیهای مناسب برای توانمندی و موفقیت سازمان و کسب و کار خود در آینده، از ابزارهای متفاوتی استفاده کنند. این ابزارها کارکردهای مشابه و یا حتی مشترکی دارند و واژههایی بسیار پرکاربرد در متون مختلف مدیریت و مباحث مربوط به آینده پژوهی محسوب میشود که در ادامه رهنمودی کوتاه از چیستی و کاربرد آنها ارائه میگردد.
پسنگری (Backcasting).
در پسنگری از مشارکتکنندگان خواسته میشود از نظر زمانی خود را در آیندهای خاص تصور کرده و سپس از آن آینده رو به عقب بازگردند و تحقیق کنند که چه چیزی در زمان حال باعث پیدایش و ظهور آن آینده خواهد شد. این شیوه در اغلب موارد برای شناسایی مسیر رسیدن به آیندههای مطلوب (preferred future) به کار گرفته میشود، البته در اجتناب از تحقق یک آینده منفی و نامطلوب نیز کاربرد دارد. برای مثال هدف از «پیشاجراها (Premortems)» شناسایی علل عدم موفقیت یک آینده فرضی است.
برنامهریزی اقتضائی (Contingency Planning).
این نوع برنامهریزی با آمادهسازی مشارکتکنندگان برای رویدادهای خاصی که ممکن یا حتی محتمل در نظر گرفته میشوند به فرآیند تصمیمگیری کمک میکنند. یک برنامه احتمالی در صورت ضرورت یک کتاب دستور بازی یا دفترچه راهنما درا ختیار ما قرار میدهد.
شبیهسازی بحران و تمرینهای دور میزی (Crisis Simulations And Tabletop Exercise).
در این شیوه با هدف آمادهسازی افراد برای شرایط زندگی واقعی، سناریوهایی خاص در اختیار مشارکتکنندگان قرار داده میشود و سپس از آنها خواسته میشود اقدامات خود را تجزیه و تحلیل کنند. این تمرین با بازیهای جنگی که در آن افراد در یک آینده خاص ممکن درگیر میشوند، متفاوت بوده و با طیفی از آیندههای محتمل و قابل قبول سر و کار دارند.
پیشبینی (Forecasting).
متضمن پیشگوییهای احتمالی درباره آینده است، یعنی ابزاری که دست اندرکاران آیندهنگاری استراتژیک سعی در اجتناب از آن دارند. البته پیشبینی نیز به واسطه افزودن یک بُعدِ کمی به روشهای کیفی که مرجح سناریوپردازان است، در مدیریت عدمقطعیت توسط استراتژیستها از جایگاه خود برخوردار است. بهترین روش این است: آنچه را که میتوانید پیشبینی کنید؛ آنچه را نمیتوانید به تصویر بکشید؛ و با استفاده از قضاوت، تفاوتها را درک کنید.
دیدهبانی(Horizon Scanning).
از مشارکتکنندگان میخواهد «سیگنالهای ضعیف (Weak Signals)» تغییر در زمان حال را با رصد تغییر و ارزیابی تأثیر بالقوه آنها جستجو نمایند. اینکه اغلب آینده ابتدا در موقعیتهایی مشاهده میشود که اکثر ما به آنها توجه نمیکنیم، ایده هدایتکننده روش دیدهبانی است، همانند مجلات علمی تخصصی.
سناریوپردازی (Scenario Planning).
از داستانهای مرتبط با آینده برای به چالش کشیدن مفروضات و چارچوببندی مجدد اداراکات از زمان حال بهره میگیرد. فرآیند به دنبال پیشبینی آینده نیست، بلکه هدف آن کاوش آیندههای محتمل به منظور بهبود استراتژی است.
تجزیه و تحلیل روند (Trend Analysis).
از مشارکتکنندگان میخواهد تأثیر بالقوه الگوهای تغییری را که در حال حاضر قابل مشاهده هستند، بررسی نمایند. چارچوب STEEP یک رویکرد ساختارمند رایج است که الگوهای تغییر را به پنج طبقه: اجتماعی، فناورانه، اقتصادی، محیطی و سیاسی تقسیم میکند.
بازیهای جنگی (War Game).
غالباً با هدف بررسی عکسالعملها به شرایط جدید، از مشارکتکنندگان میخواهد در یک نبرد شبیهسازی شده به عنوان حریف یکدیگر شرکت کنند. بازیهای جنگی همانند سناریوپردازی به دنبال پیش بینی آنچه که رخ خواهد داد نیست، در عوض به طرحریزی آنچه که قابلیت رخ دادن دارد میپردازد و از این طریق بینشی برای تصمیمگیری فراهم مینماید. بازیهای جنگی علیرغم نامش این قابلیت را دارد که به چیزهایی فراتر از ابعاد نظامی یک نبرد بپردازد.
منبع: https://iranianfuturist.com/
سناریو
سناریو، به داستانهای مربوط به آیندههای باورپذیر متعدد، که یک دولت، سازمان یا شرکت احتمالاً با آنها مواجه خواهد شد گفته میشود. سناریوها به صورت نموداری، پویا و متحرک، جریان تحول و پیدایش دنیای آینده را نمایش میدهند. سناریوها موجب تمرکز توجه ما بر روی نقاط انشعاب مسیر آینده و پیشآمدهای بالقوه در این مسیر میشوند.
عدم قطعیت
هر چه بر شتاب تغییرات جهانی افزوده شود، امکان پیش بینی آیندههای جهان درازمدت کاهش مییابد. هر جا که آینده غیرقابل پیش بینی باشد اصطلاحا گفته میشود که آینده با عدم قطعیت همراه است. شناسایی عدم قطعیتها یکی مراحل اصلی در طراحی سناریوهای آینده است.
دلفی
یکی از روشهای آیندهپژوهی، مشاوره با خبرگان است. دلفی یک فرآیند نظرسنجی برای بهبود جذب آرای نخبگان است که در آن پاسخ افراد به سوالات به طور جداگانه و ناشناس کسب میشود. پرسشها چند مرتبه مطرح میشوند و پاسخها به گونهای ساختاریافته و دقیق به شرکتکنندگان ارائه میشود.
دیده بانی
آیندهپژوهان همواره به دنبال تشخیص حتی ضعیفترین سیگنالهای تغییر هستند. این سیگنالها نشان می دهند که چه تحولها و روندهای جدیدی در پیش است و احتمالاً آینده آبستن چه رویدادهایی خواهد بود. تلاشهایی که متضمن کشف تغییرها و تحولها باشد، به دیدهبانی موسوم است.
آینده مطلوب
آیندههای مطلوب یا مرجح، برعکس دیگر آیندهها (ممکن، باورپذیر و محتمل) از نوع شناختی نیستند، بلکه از نوع برانگیزاننده هستند. این آیندهها برآمده از قضاوتهای ارزشی هستند و از اینرو بیشتر ذهنگرا هستند تا واقعگرا. همچنین برای افراد گوناگون، متفاوت هستند.
آینده نگاری
فرآیند تلاش نظاممند برای نگاه به آینده بلندمدت علم, فناوری, محیط زیست, اقتصاد و اجتماع با هدف شناسایی فناوریهای عام نوپدید و تقویت حوزههای راهبردی است، که احتمالاً بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد.
آیندههای بدیل
آیندههای بدیل، از نگاه بسیاری، مفهوم محوری آینده پژوهی به شمار میرود. این باور که افراد، گروهها و فرهنگها در مسیری از پیش مقدر، به سوی آیندهای واحد و یگانه قرار ندارند، بلکه با به کارگیری قوای آیندهنگری و تصمیمگیری خود، میتوانند آیندهای را از میان گستره وسیعی از مسیرهای منتج به آینده و پیامدهای آن برگزینند.
آینده پژوهی
حوزه پژوهشی پیچیده، پردامنه و جهان گستری که مسائل و مباحث پیشرو درآینده را در کانون توجه و تمرکز اصلی خود قرار می دهد.
برنامهریزی پابرجا
برنامهریزی پابرجا و یا تصمیمگیری پابرجا یک رویکرد کمی برای تحلیل سیاست درازمدت به منظور تصمیمگیری با نگاه به افقهای دور است. هدف روش تصمیمگیری پابرجا پشتیبانی از توانمندیهای ذاتی تصمیمگیری انسان از طریق ابزارهای تحلیل کمی و نیرومندی است که هنگام بکارگیری در مسائل تصمیم محدودتر، اثربخشی بینظیری از خود نشان دادهاند.
برنامهریزی بر پایهی فرض
برنامهریزی بر پایهی فرض» ابزاری است که میتوان به کمک آن «برنامههای پابرجا » و انطباق پذیر تهیه کرد. به بیان دیگر هدف از کاربرد برنامهریزی بر پایهی فرض، کاهش تعداد «شگفتیهای اجتناب پذیر » است. برنامهریزی بر پایهی فرض را باید ابزاری دانست که "پس از" برنامهریزی بهکار میرود. در واقع باید پیشاپیش یک برنامه تدوین شده باشد تا بتوان فرض های مهم با عدم قطعیت بالای آن را شناسایی کرد. مشخصا قصد اصلی این است که ریسکهای ناشی از فرض ها بهتر مدیریت شوند.
برنامه ریزی راهبردی
فرآیند نظام مند برنامه ریزی درمورد آینده ، ارزشیابی نتایج حاصله و یکپارچه نمودن آنها، با مدیریت روزانه را برنامه ریزی راهبردی گویند.
پانل
پانل متشکل از جمعی خبره بین 12 تا 20 نفر میباشد که در زمانی بین 3 تا 18 ماه، در مورد آینده موضوعاتی مشخص، تامل کرده و به مشورت میپردازند.
پتنت
پتنت، حقی انحصاری است که در قبال اختراع انجامشده به مخترع یا نمایندة قانونی او اعطا(grant) میشود. به عبارت دیگر، پتنت سندی است که توصیف کنندة یک اختراع بوده و براساس درخواست متقاضی به وسیلة یک ادارة دولتی یا توسط یک ادارة منطقهای به نیابت از چند کشور صادر می شود و حمایت قانونی و اختیار بهره برداری (تولید، استفاده، فروش و صادرات) یک اختراع را به صاحب آن در محدوة زمانی خاصی (عمدتاً 20 سال) اعطا مینماید.
پسابرنامه ریزی
: پسابرنامهریزی گامی از برنامهریزی است که وضعیت شکست برنامه را شناسایی میکند و به سیستم اجازه میدهد که کنترل را در اختیار گیرد.
پس نگری
روشی درآیندهپژوهی که در آن یک سناریو درمورد یک آینده خاص به صورت تفصیلی ( جز به جز) مورد شناسایی قرار می گیرد. سپس ریشهها، خاستگاهها و سیر توسعه سناریو، به دقت (از آینده) تا زمان حال ردیابی میشود. این واژه را اغلب در تقابل با پیشبینی میدانند.
چشم اندازسازی
فرآیند ساخت تصویری از آینده که به حدکافی واقعی باشد، همانند یک آهنربا بتواند اهداف مورد نظر ر اجمع کند و همانند یک مهمیز برانگیزاننده اقدامات فعلی باشد.
علم
علم، تشکیلات نظامندی است که دانش ما نسبت به جهان خارج را به نحوی توصیفپذیر و پیشگویانه، شکل و سازمان می بخشد. یکی از تعاریف قدیمی که هنوز هم کاربرد زیادی دارد، توسط ارسطو ارائه شده است: علم، دانشی قابل اعتماد است که از لحاظ منطقی و عقلائی، قابل توضیح باشد.
فناوری
فناوری تمامی دانش، محصولات، فرآیندها، ابزارها، روشها و سیستمهای بکارگرفته شده در خلق کالاها یا ارائه خدمات، میباشد.
فناوری های بدیل
فناوریهایی هستند که در مسیر اصلی پیشرفت فناوری قرار ندارند و به واسطه جنبشهای اجتماعی ظهور مییابند. اندیشههایی که به دنبال توسعه راهحلهای غیرمتداول در بافتار جهان اول و جهان سوم هستند.
ماتریس آثار برگذر
یک ابزار استاندارد آیندهاندیشی است که برای برآورد مجموع تأثیرات حوزهای از روندها و رویدادها به کار گرفته میشود. فهرستی که ممکن است شامل 10 متغیر باشد، در قسمت بالا و سمت چپ یک ماتریس، به صورت عمودی و افقی درج میشوند. هر روند یا رویدادی تحت تأثیر سایر روندها یا رویدادهای متناظر که در ستون و یا سطرهای دیگر هستند، قرار می گیرد. با استفاده از یک سیستم ساده نمرهدهی میتوان به استحکام روابط تعاملی میان آن ها پیبرد. هر متغیر (روندها یا رویدادها) بر خودش دارای تأثیر نیست. در نتیجه قطر این ماتریس خالی میماند. به این ترتیب دامنهی تأثیرپذیری هر متغیر به وسیله جمع اعداد آن سطر به دست میآید. نتایج نهایی به عنوان شاخصی برای سنجش این که کدام نیروها تشویقکننده (مشوقها) و کدام نیروها بازدارنده (بازدارندهها) هستند، استفاده میشود.
نقشه راه
نقشهراه تکنولوژی، برنامه یا طرحی است که اهداف بلندمدت و کوتاهمدت را با راهحلهای تکنولوژیک مشخص, منطبق میسازد. نقشهراه یا رهنگاشت برای محصولات, فرآیندها و یا تکنولوژیهای جدید به کار می رود و سه کارکرد عمده دارد: اول، رسیدن به اجماع و توافق پیرامون نیازها و تکنولوژیهایی که برای برطرفکردن آن نیازها لازم است. دوم، فراهمکردن مکانیزمی برای پیشبینی توسعه تکنولوژی. سوم، فراهمکردن چارچوبی برای طراحی و هماهنگسازی توسعه تکنولوژی.
نیروهای پیشران
"نیروهای پیشران" مفهومی است که بیشتر در طراحی سناریوها مورد استفاده قرار میگیرد. و منظور آن نیروهایی است که بر پیامد رویدادها اثر دارند. به عبارت دیگر عناصری که باعث حرکت و تغییر در طرح اصلی سناریوها شده و سرانجام داستانها را مشخص میکنند.
برگرفته شده از
dap-lr.blog.ir