کارکردهای مدیریت

اولویت نگاهت به .... باشد تا به ....(10)

272 اولویت نگاهت به حکم روایی باشد تا به حکم رانی

273 اولویت نگاهت به حکم بودن باشد تا به حاکم بودن

274 اولویت نگاهت به انحصار(متمایز بودن) باشد تا به رقابت

275 اولویت نگاهت به کار کردن برای یادگیری(کسی مهارت) باشد تا به پول درآوردن

276 اولویت نگاهت به از«صفر به یک»(یعنی خلق یک اثر بدیع) باشد تا به از«یک به بی نهایت»(یعنی چیزی که قبلا هم وجود داشته است) باشد

277 اولویت نگاهت به نگاه کردن باشد تا به دیدن

278 اولویت نگاهت به کسب مهارت نرم(شخصیت، مهارت های ارتباطی و نحوه ی تعاملات اجتماعی فرد) باشد تا به مهارت سخت(امور فنی)

279 اولویت نگاهت به تشویق کسی باشد که از اشتباه کردن نمی ترسد(و چون اشتباه کرد برای اصلاح تلاش می کند) تا به کسی که از اشتباه کردن می ترسد

280 اولویت نگاهت در مهارت سیاسی مذاکره، نفوذ، و متقاعد سازی باشد تا به "از پشت خنجر زدن" و "زیرآبی رفتن"

281 اولویت نگاهت به دوست داشتن باشد تا به دوست داشته شدن

282 اولویت نگاهت به سخت تلاش کردن برای رسیدن به اهداف تان باشد تا به خلاصی از استرس و انتقاد دیگران

283 -  اولویت نگاهت به ساختن زندگی خود باشد تا به مقایسه ی آن با زندگی دیگران

284 اولویت نگاهت به یادگیری از دیگران باشد تا به اعلام دانسته هایت به دیگران

285 اولویت نگاهت در مدیریت به گوش دادن اجتماعی باشد تا به گوش دادن فردی

286 اولویت نگاهت به توضیح این که«چه کار می خواهید بکنید» برای کارکنان باشد تا به صرفا درخواست و دستور خود را مطرح کنید

287 اولویت نگاهت به تبدیل یک جنگجو به دیپلمات(کسی که ابزارش؛ مذاکره، ترغیب، مدیریت تعارض و ایجاد اتحاد، برای شکل دادن به محیط به منظور حمایت از اهداف استراتژیک) تا به جنگجو شدن یک دیپلمات

288 اولویت نگاهت به فتح خویش باشد تا به فتح قله ها

289 اولویت نگاهت به مغلوب نشدن به خود باشد تا به مغلوب نشدن به دیگران

290 اولویت نگاهت به کارهای انجام شده در زمان های سخت و شرایط چالشی باشد تا به کارهای انجام شده در شرایط عادی و فراوانی منابع

291 اولویت نگاهت به چیزهایی باشد که خواهان به دست آوردن شان هستی تاه به چیزهایی که از دست داده اید

292 اولویت نگاهت به آخر جمع صحبت کردن باشد تا به سخنران اول بودن

293 اولویت نگاهت به کم و مختصر و ساده گویی و عمل بیشتر باشد تا به زیاده و مشروح و پیچیده گویی و عمل کم

294 اولویت نگاهت به نگرش، رویکرد و ذهنیت درست افراد تا به هوش و IQ آنها

295 اولویت نگاهت به ارزش(چیزی است که به دست می آوری) شیئ باشد تا به قیمت(چیزی است که برای  آن می پردازی) آن

296 اولویت نگاهت به سنجیدن زندگیت با آن جه دارید باشد تا به سنجش با چیزهایی که ندارید

297 اولویت نگاهت در زنگی به نیازهای و کفایت در داشته ها تا به خواسته ها و فراوانی داشته ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۴۶
حسین حیدری تبار(استرون)

مدیران سطح C

محمد‌رضا رمضانی

      در این پست سعی شده است که با مفاهیمی همچون CEO , CFO , COO , CMO , CTO و آشنا شوید ، بهتر است بدانید حرف C در تمامی کلمات فوق مخفف Chief به معنای رئیس یا مدیر می‌باشد و O نیز که در انتهای کلمه می‌آید مخفف Officer به معنای صاحب منصب می‌باشد و حرفی که در وسط قرار می‌گیرد نشان‌دهنده‌ حوزه فعالیت فرد مورد نظر می‌باشد به طور مثال در مدیر ارشد مالی (CFO) که F مخفف Finance می‌باشد.

 

۱ CEO. یا Chief Executive Officer چیست؟

واقعیت این است که مدیر عامل، رئیس همه و مسئول همه چیز است. او راهبرد استارتاپ را تعیین می‌کند. کارمندان را استخدام کرده و تیم ارشد را تشکیل می‌دهد. درمورد نحوه‌ی تقسیم منابع تصمیم نهایی را می‌گیرد، و همان کسی است که تصویر چهره‌اش روی جلد مجلات می‌رود.

مدیر عامل‌ها باید دارای مهارت تفکر راهبردی، توانایی تسلط بر جزئیات روزانه و توانایی تصمیم‌گیری برای تعیین مسیر صنعت و کسب و کار خود باشند. هم‌چنین باید بتوانند درمورد بهترین مسیر شرکت برای در دست گرفتن اوضاع آینده‌ی بازار تصمیم بگیرند. آن‌ها باید بتوانند شرط‌های خوبی ببندند.

بااین‌وجود مهارت کلیدی مدیر عامل در استخدام و اخراج کردن افراد است. تیم مدیریتی درست می‌تواند ضعف‌های مدیر عامل را پوشش دهد. مدیر عامل می‌تواند راهبرد تعیین کرده، آینده را پیش‌بینی و بودجه را کنترل کند، اما اگر تیم درستی را به خدمت نگیرد، باید خودش بر همه چیز احاطه داشته باشد. پس باید بتواند بهترین‌ها را شناسایی و استخدام کند، آن‌هایی را که به درد کار نمی‌خورند اخراج نموده، و میان این دو حالت کنترل اوضاع را در دست بگیرد.

وقتی برای مدت درازی در جزئیات گیر افتاده‌اید و نمی‌توانید خودتان را خلاص کنید، می‌دانید که به یک مدیر عامل حرفه‌ای نیاز دارید. مدیرعامل درمورد مقصد سازمان و افراد و فرآیندهای لازم برای رسیدن به آن و نحوه‌ی کار در بازار فعلی، تأمل می‌کند. اگر جزئیات را به راهبرد ترجیح می‌دهید، یا تفکرتان را تغییر دهید یا مدیر عامل استخدام کنید تا این کار را برایتان انجام دهد.

COO. 2  یا Chief Operating Officer چیست؟

مدیر ارشد عملیات، جزئیات پیچیده‌ی شرکت را مدیریت می‌کند. درباره‌ی UPS فکر کنید که سه بیلیون بسته را در دو هفته منتهی به کریسمس جابه‌جا می‌کند، مدیر ارشد عملیات اطمینان حاصل می‌کند که کسب و کارش می‌تواند هر روز بسته‌ها را تحویل بدهد. وی آنچه نیاز به ارزیابی دارد را می‌سنجد تا بگوید که آیا اوضاع خوب پیش می‌رود یا خیر. بعد تیمش سیستم‌هایی ایجاد می‌کنند تا این سنجش‌ها را پیگیری کرده و درصورت عدم تحویل بسته ازجانب شرکت، اقدام نمایند.

در یک کسب و کار خرده فروشی کوچک، مدیر فروشگاه عملاً همان مدیر ارشد عملیاتی است. وقتی کار را در چند جنبه توسعه می‌دهید یا وقتی اطمینان یافتن از عملیات راحت و روان به بخش مهمی از کارتان تبدیل می‌شود، زمان استخدام یک نفر فرا رسیده که از سنجش و اندازه‌گیری، عملیات و جزئیات لذت ببرد.

رئیس (President)

هیچ‌کس دقیقاً نمی‌داند رئیس یا همان پرزیدنت چه کار می‌کند. این سوال را از تعداد زیادی مدیر عامل پرسیدم و جواب هر کدام متفاوت بود. برخی می‌گویند که رئیس بر عملکرد کارمندان -منابع انسانی، مسائل مالی و راهبرد- نظارت دارد درحالی که مدیر ارشد عملیات بر فعالیت‌های روزانه نظارت می‌کند. دیگران اظهار می‌دارند که رئیس مترادف مدیر ارشد عملیات است، به‌خصوص در شرکت‌های کوچکتر. اما گاهی، رئیس شکاف بازمانده از مدیر ارشد عملیات و مدیر عامل را پر می‌کند.

یا گاهی، این عنوان به کسی تعلق می‌گیرد که شما می‌خواهید بر سر میز تعیین راهبرد حضور داشته باشد اما یک سمت مدیریتی واضح ندارد. در هر صورت، باید به‌طور جدی فکر کنید که آیا به حضور شخصی در این سمت نیاز دارید یا اینکه شرکت شما توسط مدیر عامل و مدیر ارشد عملیات کاملاً پوشش داده می‌شود.

۳ CFO . یا Chief Finance Officer چیست؟

به بیان صاف و ساده، مدیر ارشد مالی شما با پول سروکار دارد. آنها بودجه و راهبردهای مالی را فراهم می‌سازند، و تعیین می‌کنند که برای کسب و کارتان بهتر است اجاره کنید یا بخرید. بعد سیستم‌های کنترلی ایجاد می‌کنند که بر سلامت مالی شرکت شما نظارت دارند.

مدیر ارشد مالی «آدم بده» است که به شما اجازه نمی‌دهد تجهیزات ویدیوکنفرانس گران قیمتی را که به تازگی دیده‌اید بخرید و درعوض مجبورتان می‌کند وام تجاری خود را تسویه کنید. وقتی افسرده از بابت این وضعیت در دفتر خود نشسته‌اید، CFO مشغول کشف این نکته است که کدام مشتریان و محصولات سودآورترند، بدین‌ترتیب سال بعد می‌توانید از پس خریدن آن تجهیزات ویدیوکنفرانس بربیایید.

حرفم را باور کنید، خودتان خواهید دید که چه زمانی به یک CFO نیاز دارید. آیا شب‌ها بیدار می‌مانید و درمورد اعداد و ارقام خیال‌بافی می‌کنید؟ نه؟ پس باید کسی را به هیئت مدیره بیاورید که این کار را انجام دهد. شما کسی را می‌خواهید که کادوی تولد رؤیایی‌اش یک ماشین حساب و یک دفتر خالی باشد. پول، خون جاری در کسب و کار شماست، جریان نقدینگی همه‌چیز است. اگر فرق میان جریان نقدینگی و سود را نمی‌دانید به طرف نزدیک‌ترین تلفن رفته و برای خودتان یک CFO پیدا کنید.

CMO. 4 یا Chief Marketing Officer چیست؟

اخیراً، شرکت‌ها یک کارشناس بازاریابی را در سطح مدیریت به کادر خود افزوده‌اند، نه صرفاً در سطح معاونت و دلیلش ساده است: صحنه‌ی نبرد فعلی کسب و کارها بیشتر بر سر بازاریابی است، پس راهبرد شرکت اغلب با راهبرد بازاریابی رابطه دارد. CMO مسئول راهبرد بازاریابی است -که غالباً راهبرد فروش را هم شامل می‌شود- و بر پیاده‌سازی آن نظارت دارد.

CMO پشت و روی صنعت شما را می‌داند و شما را در جا انداختن محصولتان، متمایز کردن آن از محصولات رقبا و تهیه‌ی فهرستی از توزیع‌کنندگان یاری نموده و اطمینان حاصل می‌کند که مشتریان در جریان محصول شما قرار گرفته و خواهان آن بشوند.

اگر کسب و کار شما عمدتاً مبتنی بر بازاریابی است، پس به یک CMO نیاز دارید. ممکن است این فرد خودتان باشید و خوب انجامش بدهید، اما فقط درصورتی که وقت کافی برای انجام مابقی کارهایتان را داشته باشید. درغیراین‌صورت، باید دنبال کسی بگردید که بداند چه چیزی جذاب است و چه چیزی نیست.

CTO. 5 یا Chief Technology Officer چیست؟ یا CTO چیست؟

CTO چیست؟ بسیاری از مدیران ارشد فناوری به سطح مدیریتی تعلق ندارند. یک CTO باید پابه‌پای جریان‌های فناوری پیش برود، آن‌ها را در راهبرد شرکت بگنجاند، و حتماً به‌موقع شرکت را در جریان قرار دهد. آنها نباید اسباب‌بازی‌های جدید و فناوری‌های پیشرو را صرفاً به این دلیل بخرند که جدیدترین و عالی‌ترین چیزی است که وجود دارد.اگر فناوری روی راهبرد کسب و کار یا صنعت شما تأثیرگذار است، به یک CTO نیاز دارید.

منبع: https://codefriend.ir/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۴۲
حسین حیدری تبار(استرون)

تعریف اصطلاحاتی در ارتباط با گفت و گو

What is the definition and difference between terms dialogue, monologue, discussion, debate, chat, diatribe, conversation?

Dialogue: A conversation between two or more people, where each person takes turns speaking and listening to the other(s). It is a form of communication that aims to understand and learn from each other.

Monologue: A speech or presentation given by one person, where they are the only ones speaking. It is a form of communication that aims to express one's thoughts, feelings, or ideas.

Discussion: A conversation between two or more people with the goal of exchanging information and ideas. It is a form of communication that aims to explore a topic in depth and reach a mutual understanding.

Debate: A formal discussion between two opposing sides with the goal of persuading others to adopt their point of view. It is a form of communication that aims to convince others through logical arguments and evidence.

Chat: An informal conversation between two or more people, often about everyday topics. It is a form of communication that aims to socialize and connect with others.

Diatribe: A long and angry speech or writing criticizing someone or something. It is a form of communication that aims to express strong negative emotions.

Conversation: An exchange of ideas and thoughts between two or more people. It is a general term for any type of verbal communication between individuals.

Source: CHATGPT

negotiation: negotiations involve two or more parties who come together to reach some end goal that is agreeable to all those involved. One party will put its position forward, while the other will either accept the conditions presented or counter with its own position.

Source: GOOGLE

تعریف و تفاوت بین اصطلاحات دیالوگ، مونولوگ، بحث، مناظره، چت، نزاع لفظی و مکالمه چیست؟

دیالوگ dialogue: مکالمه ای بین دو یا چند نفر، که در آن هر فرد به نوبت به صحبت و گوش دادن به دیگری (های دیگر) می پردازد. این نوعی ارتباط است که هدف آن درک و یادگیری از یکدیگر است.                                               مونولوگ  monologue: سخنرانی یا ارائه ای که توسط یک نفر ارائه می شود، جایی که آنها تنها کسانی هستند که صحبت می کنند. این نوعی ارتباط است که هدف آن بیان افکار، احساسات یا ایده های فرد است.               بحث discussion: گفت و گو بین دو یا چند نفر با هدف تبادل اطلاعات و عقاید. این نوعی ارتباط است که هدف آن بررسی عمیق یک موضوع و رسیدن به درک متقابل است.                                                                         مناظره  debate: گفت و گوی رسمی بین دو طرف مقابل با هدف متقاعد کردن دیگران به اتخاذ دیدگاه آنها. این نوعی ارتباط است که هدف آن متقاعد کردن دیگران از طریق استدلال و شواهد منطقی است.                                چت chat: گفت و گوی غیررسمی بین دو یا چند نفر، اغلب در مورد موضوعات روزمره. این نوعی ارتباط است که هدف آن اجتماعی شدن و ارتباط با دیگران است.                                                                                       نزاع لفظی  Diatribe: سخنرانی یا نوشتار طولانی و عصبانی که از کسی یا چیزی انتقاد می کند. این نوعی ارتباط است که هدف آن بیان احساسات منفی قوی است.                                                                            مکالمه  conversation: تبادل ایده ها و افکار بین دو یا چند نفر. این یک اصطلاح کلی برای هر نوع ارتباط کلامی بین افراد است.

منبع: چت جی پی تی

مذاکره negotiation: مذاکرات شامل دو یا چند طرف است که برای رسیدن به هدف نهایی که مورد توافق همه افراد درگیر است، گرد هم می آیند. یک طرف موضع خود را مطرح می کند، در حالی که طرف دیگر یا شرایط ارائه شده را می پذیرد یا با موضع خود مقابله می کند.

منبع: گوگل

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۲ ، ۰۷:۲۹
حسین حیدری تبار(استرون)

226 - اولویت نگاهت به فعالیت معلم در کلاس درس باشد تا به طرح درس او

227 - اواویت نگاهت به تشویق در جمع و توبیخ در تنهایی تا به تذکر در جمع و قدردانی در خفا

228 اولویت نگاهت به داشتن توجه متفاوت به پدیده های مختلف باشد تا به داشتن توجه یکسان به پدیده های مختلف

229 اولویت نگاهت به این باشد که انجام دادن چه کاری درست است تا به اینکه حق با کیست

230 اولویت نگاهت برای شناخت افراد، نحوه ی رفتار آنها با زیردستان شان باشد تا به رفتارشان با همتایان شان

231 اولویت نگاهت به تمرکز بر تغییر باشد تا به نتایج

232 اولویت نگاهت بر انجام دادن کارهای درست باشد  دتا به رست انجام دادن کارها

233 اولویت نگاهت بر تمرکز بر ساختن شرایط جدید باشد تا به جنگیدن با شرایط کهنه و گذشته

234 اولویت نگاهت بر تربیت رهبران جدید باشد تا به پرورش پیرو

235 اولویت نگاهت بر درک افراد باشد تا به شناخت(شناسایی) آنها

236 اولویت نگاهت بر ساخت آینده باشد تا به پیش بینی آن

237 اولویت نگاهت بر تفکر و صحبت در باره ی راه حل ها باشد تا به تفکر در باره ی مسایل و مشکلات

238 اولویت نگاهت در راه اندازی یک کسب و کار ایجاد تغییر و تفاوت باشد تا به پول درآوردن

239 اولویت نگاهت بر درک و فهم صحیح رفتار افراد باشد تا به خشم و نداشتن تحمل آنها

240 اولویت نگاهت برای به دست آوردن صلح به درک و فهم باشد تا به زور و اجبار

241 اولویت نگاهت به تغییر خودت باشد تا به تغییر دنیا

242 اولویت نگاهت به چرایی تولدت و زندگیت باشد تا به روز تولدت

243 اولویت نگاهت به، به چالش کشیدن وضع موجود باشد تا مدیریت آن

244 اولویت نگاهت به پذیرفتن محدویت های خود(برای عبور از آنها) باشد تا نادیده گرفتن آنها

245 اولویت نگاهت به گفتن«برویم» باشد تا به«برو»

246 اولویت نگاهت به خلق بازار باشد تا به پاسخ دادن به نیاز بازار

247 اولویت نگاهت به انجام دادن کارهای مهم باشد تا به کارهای فوری

248 اولویت نگاهت به تمرکز بر اصلاح اشتباهات خود باشد تا به اصلاح سایرین

249 اولویت نگاهت به هوشمندانه کارکردن باشد تا به سخت کارکردن

250 اولویت نگاهت به چگونه یادگرفتن باشد تا به یادگیری

251 اولویت نگاهت به تفکر فازی(پیوستاری ) باشد تا به تفکردیجیتالی(صفر ویک ) چون علاوه سیاه و سفید، خاکستری هم هست.

252 اولویت نگاهت به منافع بلند مدت باشد تا به لذات زودگذر

253 اولویت نگاهت به قلبت باشد که چه کسی را دوست دارد(چون قلب فقط می تواند یکی را دوست داشته باشد) تا به چشمت که می تواند خیلی را دوست داشته باشد

254 اولویت نگاهت به سرمایه گذاری در مشاغل(در زمان کثرت نیروی انسانی و بالا بودن نرخ بیکاری) نیرو بر باشد تا به مشاغل سرمایه بر

255 اولویت نگاهت به خرد(چون خردقوه تمیز درستی کارهایی است که آینده مطلوب رانیزتضمین می کنند و این خود مستلزم درک و تشخیص ارزشها و داوری است) تا به دانش(چون دانش به پرسش های چگونه وچراپاسخ می دهدو راهنمای درست انجام دادن کارهاست)

256 اولویت نگاهت به حدود حجاب باشد تا به نوع حجاب

257 اولویت نگاهت به آنچه یادگیرنده نیاز دارد و می خواهد یاد بگیرد باشد تا به آنچه می دانید یا دوست دارید آموزش دهید

258 اولویت نگاهت به تزکیه باشد تا به تهذیب

259 اولویت نگاهت به پاسخ به بحران باشد تا به واکنش به آن

260 اولویت نگاهت به نحوه ی اجرای عدالت باشد تا به برقراری عدالت

261 اولویت نگاهت به آموزش باشد تا به تدریس

262 اولویت نگاهت به یادگیری حکمت باشد تا کسب دانش و محفوظات

263 اولویت نگاهت به گفتن کلمات مثبت در باره ی خودت باشد تا به توقع شنیدن کلمات مثبت از دیگران

264 اولویت نگاهت در روابط خود با دیگران؛ حمایتگری، مذاکره کننده، شنوا، اطلاعات دهنده، احترام گذار و گشاده رو یی باشد تا به کنترلگری و مجبورسازی دیگران یا احساس مالکیت نسبت به آنها داشتن

265 اولویت نگاهت به کنترل درونی باشد تا به کنترل بیرونی

266 اولویت نگاهت به یادگرفته های فراگیران باشد تا به نمرات کسب شده ی آنها

267 اولویت نگاهت به یادگرفته هایی باشد که به رفتار مبدل شده اند تا به صرف داشتن یادگیری

268 اولویت نگاهت به عشق فرد به خودش باشد تا به عشق او به دیگران

269 اولویت نگاهت در تشویق و توبیخ متوجه عملکرد افراد باشد تا متوجه شخصیت آنها

270 اولویت نگاهت به طرز فکر افراد باشد تا به رفتارهای آنها

271 اولویت نگاهت به تحول باشد تا به تغییر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۱ ، ۰۹:۵۸
حسین حیدری تبار(استرون)

دور زدن ممنوع!

     وقتی یک مدیر ارشد در برخورد با یک مراجعه کننده(می تواند یک کارمند همکار باشد یا یک ارباب رجوع که بدون رعایت مسیر تعریف شده ی اداری رجوع کند ) که شکایتی دارد یا گزارشی مطرح می کند، مدیر و یا کارشناس رده پایین تر را دور می زند و خود راسا اقدام و یا اظهار نظر(در حضور مراجع) می کند، گرچه گاهی اوقات این رفتار او از روی حسن نیت می باشد نه مداخله، اما بهتر آن است که پس از مواجه با موضوع، ابتدا به سراغ کارمند ذی ربط برود و نظر او را جویا شود. این طور علاوه بر اینکه موقعیت مدیر خود را تضعیف نکرده، مشکل را نیز به حال خود رها نکرده است. بهترین برخوردها با این موضوع، در بیشتر موارد در محدوده همین چند جمله خلاصه می شود، یعنی؛ شما ابتدا با برخوردی مناسب از تکرار عمل دور زدن مدیر جلوگیری کرده اید، از طرفی هم در جلسات خصوصی مسائل را از مدیریت پیگیری و خواهان پاسخ می شوید.

    فراموش نکنیم تضعیف مدیران و سرپرستان زیر مجموعه حاصلی جز بی نظمی، از هم پاشیدن سیستم کاری، کاهش سرعت فرآیندهای کاری، بهره وری پایین، افزایش حجم کارهای شما(مدیر ارشد) به طوری که باید ریزترین مسائل نیز با نظر شما اجرا گردد و … را به دنبال نخواهد داشت. بکوشید سیستم کاری شما تقویت شود تا بهره وری سیستم بهبود یابد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۱۵:۱۰
حسین حیدری تبار(استرون)

صفر مطلق در آموزش و پرورش؟

         در آموزش و پرورش صفر مطلق نداریم و اگر دانش آموزی صفر بگیرد این صفر نسبی است(مگر اینکه آزمون های ما استاندارد باشند که ساختن آنها بسیار مشکل و در مدارس مورد استفاده قرار نمی گیرند) یعنی این فراگیر در این سئوالات امتحانی یا در این آزمون نمره نگرفته است و اگر پرسشهای دیگری از او پرسیده می شد چه بسا که به آنها درست پاسخ می داد پس حتی نمره صفر هم به معنی اینکه این فرد هیچ چیز یاد نگرفته نیست. و در مقابل هم نمره 20 به مفهوم اینکه متعلم همه ی محتوی را یاد گرفته نیست بلکه یادگیرنده ما در پاسخگویی به این پرسش ها 20 گرفته و اگر سئوالات دیگری از او می پرسیدیم چه بسا که ناتوان از جوابگویی بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۱۵:۰۷
حسین حیدری تبار(استرون)

آموزش تخصصی و غیر تخصصی

          آموزش و پرورش به دو بخش تخصصی و غیر تخصصی تقسیم می شود. معمولا در هر کشوری تا پایه یا دوره ی تحصیلی را به آموزش غیر تخصصی، اختصاص می دهند که هم برای دولت ها و هم برای شهروندان همزمان نسبت بهم، هم دارای حق هستند و هم تکلیف دارند. و به 3 نام خوانده می شود یا به بیان دیگر دارای سه ویژگی است: 1) عمومی است یعنی شامل آموزش های غیر تخصصی است که هر شهروندی برای داشتن زندگی عادی در اجتماع نیاز به دانستن آنها دارد. 2) همگانی است یعنی همه ی افراد ملت را شامل می شود و همه حق دارند آن را دریافت کنند. 3) اجباری است یعنی هم همه ی افراد ملزم به دریافت این نوع آموزش هستند و هم دولت ها موظف به فراهم کردن آن برای همه(تا جایی که در برخی از کشورها برای الزام خانواده ها برای فرستادن بچه های خویش به مدرسه از قوه ی قهریه استفاده می کنند). و در این نوع آموزش؛ دانش آموزان در صورت کسب نکردن نمره ی قبولی در درس یا دروسی، مجبور به تکرار پایه نمی شود، و ضمن ارتقا به پایه بالاتر درس یا دروس افتاده را همزمان با شرکت در کلاس های تقویتی مجددا می گذراند. به نظر می رسد در کشور ما، هم خانواده ها و هم دولت ها به این موضوع کم توجه بوده اند و شاید مشکلات مورد مشاهده در فرهنگ عمومی جامعه نیز ناشی از این اهمال است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۱۵:۰۲
حسین حیدری تبار(استرون)

تفاوت ویژگی های افراد مشغول و گرفتار با خصوصیات افراد بهره ور

1 افراد مشغول و گرفتار همه ی مسئولیت ها را بر عهده می گیرند - افرد بهره ور می دانند چه موقع تفویض اختیار کنند.

2 افراد مشغول و گرفتار به هر تقاضایی جواب مثبت می دهند - افرد بهره ور می دانند چه موقع «نه» بگویند.

3 افراد مشغول و گرفتار دارای اهداف متعددی هستند - افرد بهره ور دارای اولویت های مشخصی هستند.

4 افراد مشغول و گرفتار خواهان نظرات دیگران اند - افرد بهره ور اهل عمل اند.

5 افراد مشغول و گرفتار از نداشتن زمان گله مندند - افرد بهره ور زمان خود را به امور مهم اختصاص می دهند.

6 افراد مشغول و گرفتار به سرعت پاسخی ارایه می کنند - افرد بهره ور به طور دقیق< روی موضوع > تفکر می کنند.

7 افراد مشغول و گرفتار همیشه از گرفتاری ها شاکی اند - افرد بهره ور اجازه می دهند نتایج، خود سخن بگویند.

8 افراد مشغول و گرفتار دارای اولویت های متعددی هستند - افرد بهره ور و کارآمد دارای مجموعه ای از اولویت های مشخص هستند.

9 افراد مشغول و گرفتار هرگز زمان ندارند - افرد بهره ور زمان را برای چیزهایی که به آنها در دستیابی به اهداف شان کمک می کند، مدیریت می کنند.

10 افراد مشغول و گرفتار دست به انجام دادن کارهای مختلفی می زنند - افرد بهره ور بر یک هدف متمرکزاند.

11 افراد مشغول و گرفتار ماموریت مشخصی ندارند - افرد بهره ور دارای ماموریتی هستند که با قدرت تمام پیگیری می کنند.

12 افراد مشغول و گرفتار در باره ی تغییرات آتی صحبت می کنند - افرد بهره ور دایما در حال رشدند و تغییرات را رقم می زنند.

13 افراد مشغول و گرفتار خواهان آنند که افراد اطراف شان مشغول و گرفتار باشند - افرد بهره ور خواهان آنند که افراد اطراف شان بهره ور باشند.

دکتر مهدی صانعی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۱۴:۵۴
حسین حیدری تبار(استرون)

اولویت نگاهت به ........... باشد تا به ........... (8)217 - اولویت نگاهت به سئوالاتی باشد که افراد می کنند، باشد تا به پاسخ هایی را که می دهند

218 - اولویت نگاهت به بهره ور بودن باشد تا به مشغول بودن

219 - اولویت نگاهت به کار کردن برای یک دلیل خوب باشد تا به برای یک رئیس خوب یا دریافت حقوق ماهیانه

220 - اولویت نگاهت به کار کردنی باشد که شما را شایسته قدردانی می کند تا به کار کردنی که برای قدردانی است

221 - اولویت نگاهت به این باشد که امروز چه کاری انجام دهی که تو را برای فردا آماده و مهیا می سازد تا به این که فردا چه کاری باید انجام شود

222 - اولویت نگاهت به اجتناب از مساله باشد تا به حل آن

223 - اولویت نگاهت به دانستن همه ی سئوالات باشد تا به دانستن همه ی پاسخ ها

224 - اولویت نگاهت به سرشت و شخصیت افراد باشد تا به توانایی های آنها

225 - اولویت نگاهت به عفت باشد تا به حجاب

226 - اولویت نگاهت به عقل افراد باشد تا  به هوش انها

227 - اولویت نگاهت به احترام و اعتماد متقابل و مراقبت افراد از یکدیگر در تیم باشد تا به صرف کار کردن آنها با یکدیگر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۰۸:۳۹
حسین حیدری تبار(استرون)

اولویت نگاهت به ..... باشد تابه ..... (7)

177 اولویت نگاهت به داشتن ساختار سازمانی مناسب مشتری مداری باشد تا تمرکز بر مشتری

178 اولویت نگاهت به مدیریت عملکرد باشد تا به ارزیابی عملکرد

179 اولویت نگاهت این باشد که خود یادگیری(برای فراگیر) پاداش است نه پاداش دادن به یادگیری

180 اولویت نگاهت به تغییر موفقیت آمیز رفتار افراد باشد تا تغییر فرهنگ جامعه

181 اولویت نگاهت به تصمیم گیری به موقع(حتی اگر درست از آب درنیاید) باشد تا بی تصمیمی(تصمیم نگرفتن یا به تاخیر انداختن)

۱۸۲ اولویت نگاهت به دل به دریا زدن در انجام دادن کارها(گاهی اوقات) و تصحیح اشتباهات خود در حین حرکت باشد تا سکون و انتظار کسب اطلاعات جامع و پیش بینی سود و زیان

۱۸۳ اولویت نگاهت به برقرار کردن ارتباط با قلوب افراد و برانگیختن آنها باشد تا حکومت بر ابدان و اجبار

۱۸۴ اولویت نگاهت در تشویق کردن کتبی باشد و در انتقاد کردن شفاهی(تلفنی)

۱۸۵ اولویت نگاهت به ثروتمند بودن باشد تا پولدار شدن

186 اولویت نگاهت به رفع کردن مشکل باشد تا پیدا کردن مقصر

187 اولویت نگاهت به مفید بودن باشد تا مشغول بودن

188 اولویت نگاهت به نشانه گیری باشد تا به شلیک کردن

189 اولویت نگاهت به این باشد که«چه می گویند» نه«چه کسانی می گویند»

190 اولویت نگاهت به آینده گزینی باشد تا آینده نگری

191 اولویت نگاهت به آینده سازی باشد تا آینده گزینی

192 اولویت نگاهت به مقایسه عملکرد امروزت با دیروزت باشد تا با دیگران

193 اولویت نگاهت به انجام دادن کارهای مهم و فوری باشد تا(اولویت های بعدی به ترتیب) کارهای مهم غیر فوری، کارهای فوری مهم و کارهای غیر مهم غیر فوری

194 اولویت نگاهت به انتخاب همسر باشد تا انتخاب زوج یا زوجه

195 اولویت نگاهت به کثرت تعقل و تفکر فرد باشد تا زیادی عبادت او

196 اولویت نگاهت به آرامش باشد تا به رفاه

197 اولویت نگاهت به فکر کردن باشد تا به مطالعه کردن

198 اولویت نگاهت به درک حقیقت باشد تا دوست داشتن حقیقت

199 اولویت نگاهت به جستجوی حقیقت باشد تا تصاحب آن

200 اولویت نگاهت به راهنمایی دیگران به اندیشیدن باشد تا کسب دانش

201 اولویت نگاهت به افزایش قدرت تخیل باشد تا ازدیاد میزان دانش

202 اولویت نگاهت در به موقع دادن باشد تا سخاوت زیاد

203 اولویت نگاهت به ساختن زندگی باشد نه سازش با زندگی

204 اولویت نگاهت به امتحان افراد به کردار باشد نه گفتار

205 اولویت نگاهت به عمل به دانش باشد تا صرف داشتن علم

206 اولویت نگاهت به ایجاد فرصت باشد نه به انتظار رسیدن فرصت نشستن

207 اولویت نگاهت به نگاه زیبا باشد نه چشم زیبا

208 اولویت نگاهت به توسعه ی افراد باشد نه به آموزش آنها

209 اولویت نگاهت به وجود رابطه بین اهداف افراد با اهداف گروه(سازمان) باشد تا به اهداف سازمان یا اهداف اعضا به تنهایی

210 اولویت نگاهت به تصور کارکنان از وجود رابطه بین اهداف خود و سازمان باشد نه به وجود رابطه بین آن دو(فرد و سازمان)

211  اولویت نگاهت به مزیت نسبی باشد تا به خودکفایی

212 اولویت نگاهت به واژه های درست دیکته باشد نه کلمات اشتباه آن

213 اولویت نگاهت به مدیریت کیفیت باشد نه مدیریت کمیت

214 اولویت نگاهت به کیفیت مدیریت باشد نه مدیریت کیفیت

 

215 اولویت نگاهت به ارتباط دوسویه باشد تا یک سویه

216 اولویت نگاهت به تعهد باشد تا به تکلیف

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۴۶
حسین حیدری تبار(استرون)